زهر با ياد تو شکر گردد

زهر با ياد تو شکر گردد شاعر : خاقاني شام با روي تو سحر گردد زهر با ياد تو شکر گردد که چو درمان کنم بتر گردد درد عشق تو بوالعجب دردي است گر صفاهان به گل‌شکر گردد نتواند نشاند درد دلم هم کشم گر ز سر بدر گردد مي‌کشم رطل عشق تا بغداد گرچه کار جهان دگر گردد بر تو تا زنده‌ام دگر نکنم آن ندانم که عمر بر گردد برنگردم من از تو تا عمر است کز قبول تو نامور گردد خاک روبي است بنده خاقاني بس نماند که تاجور گردد بنده خاقاني از تو سرور گشت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زهر با ياد تو شکر گردد
زهر با ياد تو شکر گردد
زهر با ياد تو شکر گردد

شاعر : خاقاني

شام با روي تو سحر گرددزهر با ياد تو شکر گردد
که چو درمان کنم بتر گردددرد عشق تو بوالعجب دردي است
گر صفاهان به گل‌شکر گرددنتواند نشاند درد دلم
هم کشم گر ز سر بدر گرددمي‌کشم رطل عشق تا بغداد
گرچه کار جهان دگر گرددبر تو تا زنده‌ام دگر نکنم
آن ندانم که عمر بر گرددبرنگردم من از تو تا عمر است
کز قبول تو نامور گرددخاک روبي است بنده خاقاني
بس نماند که تاجور گرددبنده خاقاني از تو سرور گشت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط