اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد

اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد شاعر : خاقاني وين زلف عنبرينت آتش ز جان برآرد اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد واخجلتا سرايان سر ز آسمان برآرد هر بامداد خورشيد از رشک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد
اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد
اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد

شاعر : خاقاني

وين زلف عنبرينت آتش ز جان برآرداين عشق آتشينم دود از جهان برآرد
واخجلتا سرايان سر ز آسمان برآردهر بامداد خورشيد از رشک خاک پايت
آن را که آشنا شد از خانمان برآرديارب چه عشق داري کازرم کس ندارد
از هجر غافلي که دمار از جهان برآردقصد لب تو کردم زلف تو گفت هي هي
لب را اشارتي کن تا کارشان برآرددر زلف تو فروشد کار دل جهاني
تا وصل بي‌تکلف دست از ميان برآرداي هجر مردمي کن، پاي از ميان برون نه
تا ناگهي نيايد کز تو فغان برآردخاقاني اين بگفت و بست از سخن زبان را


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط