زان بخششي که بر در عالم شد شاعر : خاقاني انده نصيب گوهر آدم شد زان بخششي که بر در عالم شد کز وي زمانه حاملهي غم شد يارب چه نطفه بود نميدانم اي مرد لطف چه که وفا هم شد لطف از مزاج دهر بشد گوئي کز گردش سپهر مسلم شد زير سپهر کيست نميدانم کار که ديدهاي که فراهم شد درهم شده است کارم و در گيتي کاندر جهان درآمد و خرم شد ايزد نيافريد هنوز آن دل در کام دل نواله همه سم شد زين چرخ عمر خوار سيه کاسه کاوقات او هزينهي مرهم شد زخمي...