آن خال جو سنگش ببين، آن روي گندمگون نگر شاعر : خاقاني بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خوننگر آن خال جو سنگش ببين، آن روي گندمگون نگر شور بني آدم همه ز آن روي گندمگون نگر هست از پري رخسارهاي در نسل آدم شورشي اين گريهي ناساز بين آن خندهي موزون نگر من تلخ گريم چون قدح او خوش بخندد همچو مي شهري چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر باغي است طاووس رخش ماري است افسونگر در او خاکستري در دامنش پروانه پيرامون نگر او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش...