سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر

سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر شاعر : خاقاني در سينه‌ي جان‌بازان سوداي تو اولي‌تر سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر سلطان همه عالم مولاي تو اولي‌تر اي جان همه عالم، ريحان همه عالم صبر همه مستوران، رسواي تو اولي‌تر اي داور مهجوران، جان داروي رنجوران گر کشتنيم باري در پاي تو اولي‌تر خواهي که کشي ياري آن يار منم آري کز هرچه کند تسکين صفراي تو اولي‌تر خرم‌ترم اينک بين از خوي توام غمگين چون جاي تو او داند او جاي تو اولي‌تر دل کز همه درماند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر
سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر
سرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر

شاعر : خاقاني

در سينه‌ي جان‌بازان سوداي تو اولي‌ترسرهاي سراندازان در پاي تو اولي‌تر
سلطان همه عالم مولاي تو اولي‌تراي جان همه عالم، ريحان همه عالم
صبر همه مستوران، رسواي تو اولي‌تراي داور مهجوران، جان داروي رنجوران
گر کشتنيم باري در پاي تو اولي‌ترخواهي که کشي ياري آن يار منم آري
کز هرچه کند تسکين صفراي تو اولي‌ترخرم‌ترم اينک بين از خوي توام غمگين
چون جاي تو او داند او جاي تو اولي‌تردل کز همه درماند جان بر سرت افشاند
چون نيست لبت روزي هم راي تو اولي‌ترراي تو به کين‌توزي دارد سر جان‌سوزي
يک شهر چو خاقاني شيداي تو اولي‌ترتا تو به پري ماني، شيداي توام داني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط