مه نجويم، مه مرا روي تو بس

مه نجويم، مه مرا روي تو بس شاعر : خاقاني گل نبويم، گل مرا بوي تو بس مه نجويم، مه مرا روي تو بس بندش از زنجير گيسوي تو بس عقل من ديوانه‌ي عشق تو شد ابر بي‌باران خم موي تو بس اشک من باران بي‌ابر است ليک پشت دست آئينه‌ي روي تو بس آينه از دست بفکن کز صفا قاب قوسينم دو ابروي تو بس رنگ زلفت بس شب معراج من سايه‌ي ديوار در کوي تو بس طالب ظل همائي نيستم کاين مهم را نامزد خوي تو بس آسمان در خون خاقاني چراست
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مه نجويم، مه مرا روي تو بس
مه نجويم، مه مرا روي تو بس
مه نجويم، مه مرا روي تو بس

شاعر : خاقاني

گل نبويم، گل مرا بوي تو بسمه نجويم، مه مرا روي تو بس
بندش از زنجير گيسوي تو بسعقل من ديوانه‌ي عشق تو شد
ابر بي‌باران خم موي تو بساشک من باران بي‌ابر است ليک
پشت دست آئينه‌ي روي تو بسآينه از دست بفکن کز صفا
قاب قوسينم دو ابروي تو بسرنگ زلفت بس شب معراج من
سايه‌ي ديوار در کوي تو بسطالب ظل همائي نيستم
کاين مهم را نامزد خوي تو بسآسمان در خون خاقاني چراست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط