منم آن کز طرب غمين باشم

منم آن کز طرب غمين باشم شاعر : خاقاني ليکن از غم طرب گزين باشم منم آن کز طرب غمين باشم زانکه با دردکش قرين باشم درد غم بايدم نه صاف طرب من مقامر دلم چنين باشم يک‌دم و نيم جان گرو دارم که همه با گرو به کين باشم سه يک دوستان سه شش خواهم هم نخواهم که نقش‌بين باشم ور سه شش نقش خويش يک بينم گرچه کژ نقش چون نگين باشم راست بيرون دهم همه کژ خويش نه هلالم که نازنين باشم آفتابم که خاک ره بوسم بهر يک شب که در کمين باشم نه چنوهم کمان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منم آن کز طرب غمين باشم
منم آن کز طرب غمين باشم
منم آن کز طرب غمين باشم

شاعر : خاقاني

ليکن از غم طرب گزين باشممنم آن کز طرب غمين باشم
زانکه با دردکش قرين باشمدرد غم بايدم نه صاف طرب
من مقامر دلم چنين باشميک‌دم و نيم جان گرو دارم
که همه با گرو به کين باشمسه يک دوستان سه شش خواهم
هم نخواهم که نقش‌بين باشمور سه شش نقش خويش يک بينم
گرچه کژ نقش چون نگين باشمراست بيرون دهم همه کژ خويش
نه هلالم که نازنين باشمآفتابم که خاک ره بوسم
بهر يک شب که در کمين باشمنه چنوهم کمان کشم بر خلق
من هم از خاک جرعه چين باشمجرعه برچيند آفتاب از خاک
تا سگ آستان نشين باشمکو خرابات کهف شير دلان
من که باشم که هشتمين باشمنه نه آن جمع هفت مردانند
تا در اين دور کم حزين باشممن که باشم که در وجود نيم
يا به صد سال بعد ازين باشميا به صد سال پيش ازين بودم
از بدي عهد چون غمين باشمچون من از عهد هيچ ننديشم
چه ميانجي کفر و دين باشمچون من امروز در ميانه نيم
تا کله‌دار راستين باشممن نه خاقانيم که خاقانم
مبدع معني آفرين باشمشرق و غرب اتفاق کرد بر آنک


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط