اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم

اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم شاعر : خاقاني وين خود چه آفت است که من زير دست اويم اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم من دل شکسته زانم کاندر شکست اويم او زلف را بر غمم، دايم شکسته دارد نعره زنان برآيم يعني که مست اويم هر شب به سير کويش از کوچه‌ي خرابات با آن بلند سرو که چون سايه پست اويم يک شب وصال داد مرا قاصد خيال اين فتنه از که خاست که من هم نشست اويم مانا که صبح صادق غماز بود اگر نه کو عشق‌دان من شد من بت‌پرست اويم آوازه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم
اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم
اين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم

شاعر : خاقاني

وين خود چه آفت است که من زير دست اويماين خود چه صورت است که من پاي‌بست اويم
من دل شکسته زانم کاندر شکست اويماو زلف را بر غمم، دايم شکسته دارد
نعره زنان برآيم يعني که مست اويمهر شب به سير کويش از کوچه‌ي خرابات
با آن بلند سرو که چون سايه پست اويميک شب وصال داد مرا قاصد خيال
اين فتنه از که خاست که من هم نشست اويممانا که صبح صادق غماز بود اگر نه
کو عشق‌دان من شد من بت‌پرست اويمآوازه شد به شهري و آگاه گشت شاهي
تا چون که نيست گردم داند که هست اويمخاقانيم که مرگم از زندگي است خوش‌تر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط