من در طلب يارم ز اغيار نينديشم شاعر : خاقاني پايم به سر گنج است از مار نينديشم من در طلب يارم ز اغيار نينديشم من هم جو زرينم کز نار نينديشم صبرم به عيار او هيچ است و دو جو کمتر او را به جوي زين غم غمخوار نينديشم جوجو شدم از عشقش او جو به جو اين داند زين جان که جوي ارزد بسيار نينديشم گر زان رخ گندمگون اندک نظري يابم انديشم از آزارش ز آزار نينديشم خاکي دل من خون شد ور خون من انديشد تشريف سر دندان هر بار نينديشم گر هيچ رسد بر دل دندان...