دل را به غم تو باز بستيم شاعر : خاقاني جان را کمر نياز بستيم دل را به غم تو باز بستيم بر شاخ گلش به ناز بستيم تن کو سگ توست هم به کويت وز ديده زبان راز بستيم از دل به دلت رسول کرديم زآنسو که توئي نماز بستيم ديديم رخت که قبلهي ماست بر چشم خيال باز بستيم خونين تتق از پي خيالت خواب شب دير باز بستيم بر بوي خيال زود سيرت بر شه ره ترکتاز بستيم جان از پي گرد موکب تو بر گوشهي دام باز بستيم مرغي که کبوتر هوائي است بر عالم کينه...