با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي

با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي شاعر : خاقاني کار شکستگان را سامان نمي‌دهي با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي آنجا که درد دادي درمان نمي‌دهي آنجا که زخم کردي مرهم نمي‌کني آن را همي که تره دهي نان نمي‌دهي هم‌چون فلک که بر سر خوان قبول ورد چون قرعه بر تو افتد آسان نمي‌دهي آسان همي بري ز حريفان خويش دل پس بوسه از چه معني ارزان نمي‌دهي ارزان ستاني آنچه دهم در بهاي بوس لب را به زنده کردن فرمان نمي‌دهي مژگانت را به کشتن من رخصه داده‌اي کز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي
با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي
با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي

شاعر : خاقاني

کار شکستگان را سامان نمي‌دهيبا هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي
آنجا که درد دادي درمان نمي‌دهيآنجا که زخم کردي مرهم نمي‌کني
آن را همي که تره دهي نان نمي‌دهيهم‌چون فلک که بر سر خوان قبول ورد
چون قرعه بر تو افتد آسان نمي‌دهيآسان همي بري ز حريفان خويش دل
پس بوسه از چه معني ارزان نمي‌دهيارزان ستاني آنچه دهم در بهاي بوس
لب را به زنده کردن فرمان نمي‌دهيمژگانت را به کشتن من رخصه داده‌اي
کز کبريا سلام به سلطان نمي‌دهيخاقاني گداي به وصل تو کي رسد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط