عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا

عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا شاعر : خاقاني برد به دست نخست هستي ما را ز ما عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا زانکه نگنجد در او هستي ما و شما ما و شما را به نقد بي خوديي در خور است عقل در اين خطه کيست؟ شحنه‌ي راه فنا چرخ در اين کوي چيست؟ حلقه‌ي درگاه راز بر در اين دار ملک، کي شوي اين بينوا بر سر اين سر کار کي رسي اي ساده دل هست به بازار دل يوسف تو کم بها هست به معيار عشق گوهر تو کم عيار جوشن صورت بدر، معرکه اينک درآ ديده‌ي ظاهر بدوز، بارگه اينک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا
عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا
عشق بيفشرد پا بر نمط کبريا

شاعر : خاقاني

برد به دست نخست هستي ما را ز ماعشق بيفشرد پا بر نمط کبريا
زانکه نگنجد در او هستي ما و شماما و شما را به نقد بي خوديي در خور است
عقل در اين خطه کيست؟ شحنه‌ي راه فناچرخ در اين کوي چيست؟ حلقه‌ي درگاه راز
بر در اين دار ملک، کي شوي اين بينوابر سر اين سر کار کي رسي اي ساده دل
هست به بازار دل يوسف تو کم بهاهست به معيار عشق گوهر تو کم عيار
جوشن صورت بدر، معرکه اينک درآديده‌ي ظاهر بدوز، بارگه اينک ببين
بهر شهنشاه دان هم صفت و هم صفابهره‌ي درگاه دان هم خطر و هم خطاب
در ره صورت يکي است مردم و مردم گيادر صفت مردان بيار قوت معني از آنک
پس به تماشا گذر آن سوي مصر بقااول، غسلي بکن زين سوي نيل عدم
کم ز بنفشه مباش دوخته نيلي وطاگيرم چون گل نه‌اي ساخته خونين لباس
بر سر راهي که نيست تا ابدش منتهاخيز که استاده‌اند راهروان ازل
از سر طاق فلک تا به حد استوامرکب همت بتاز يک ره و بيرون جهان
دانه‌ي دل کن نثار بر سر اصحابنامردمه‌ي چشم ساز نعل پي صوفيان
بر شجر لا نگر مرغ‌دلان خوش نوادر کنف فقر بين سوختگان خام نوش
هر يکي از قرب و قدر چون ملک و پادشاهر يکي از رنگ و راي چون فلک و آفتاب
قبه‌ي ازرق شعار، خسرو زرين غطاخادم اين جمع دان و آبده دستشان
گنج روان زير دلق مار نهان در عصاصاحب دلق و عصا چون خضر و چون کليم
پير تجشم نهاد زشت شبانگه لقاکرده به ديوان دل چرخ و زمين را لقب
پيش در لا اله بسته ميان هم چو لااز گه عهد الست چيره زبان در بلي
داده به وقت نوا نقد دو عالم عطاکرده به هنگام حال حله‌ي نه چرخ چاک
رايج اين را دغل بازي آن را دغارسته‌ي دهر و فلک ديده و بشناخته
در صف فغفور آز کرده به همت غزابهر فريدون راز کرده ز عصمت علم
گويد خاقانيا خاک توام مرحبااز اثر داغشان هردم سلطان عشق
رو به صفت بازگرد بر در اصحاب مارو به هنر صدر جوي بر در صدر جهان
مکرم اخوان فقر بر سر خوان رضاجاه براهيم بين گشته براهيم‌وار
کز مدد علم اوست نصرت حزب خداحافظ اعلام شرع ناصر دين رسول


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.