جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب

جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب شاعر : خاقاني خنده‌ي شب گشت صبح خنده‌ي صبح آفتاب جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب سرمه‌ي گيتي بشست گريه‌ي چشم سحاب غمزه‌ي اختر ببست خنده‌ي رخسار صبح ماه چو شاخ گوزن روي نمود از حجاب صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ پيکر آفاق گشت غرقه‌ي صفاري ناب دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب از پي جلاب خاص ريخت ز ژاله گلاب مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب صبح نشينان چو شمع ريخته اشک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب
جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب
جبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب

شاعر : خاقاني

خنده‌ي شب گشت صبح خنده‌ي صبح آفتابجبهه‌ي زرين نمود چهره‌ي صبح از نقاب
سرمه‌ي گيتي بشست گريه‌ي چشم سحابغمزه‌ي اختر ببست خنده‌ي رخسار صبح
ماه چو شاخ گوزن روي نمود از حجابصبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
پيکر آفاق گشت غرقه‌ي صفاري نابدهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
از پي جلاب خاص ريخت ز ژاله گلابمائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
اشک فشرده قدح شمع گشاده شرابصبح نشينان چو شمع ريخته اشک طرب
ز آتش صبح اوفتاد دانه‌ي دلها به تابپنجه‌ي ساقي گرفت مرغ صراحي به دام
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خرابصبح همه جان چو مي، مي همه صفوت چو روح
از پي دست ملک، مالک رق و رقابچون ترنجي به صبح ساخته نارنج زر
موسي خضر اعتقاد خضر سکندر جنابصبح سپهر جلال، خسرو موسي سخن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط