رستم و بهرام را بهم چه مصاف است

رستم و بهرام را بهم چه مصاف است شاعر : خاقاني اين دو خلف را بهم چه خشم و خلاف است رستم و بهرام را بهم چه مصاف است سود محاکا در اين حديث چه لاف است مايه‌ي سودا در اين صداع چه چيز است حجت آن اژدهاي کوه شکاف است معجز اين گر نهنگ بحر فشان است بر دو محک سپيدشان چه مصاف است از پي يک صره‌اي ز سيم و زر زرد صبح بلي از عمود گنبد کاف است هر دو چو صبح از عمود گنبد کافند کينه چه دارند کاسيا به کفاف است آب زدند آسياي کام ز کينه از پي ميم است جنگ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رستم و بهرام را بهم چه مصاف است
رستم و بهرام را بهم چه مصاف است
رستم و بهرام را بهم چه مصاف است

شاعر : خاقاني

اين دو خلف را بهم چه خشم و خلاف استرستم و بهرام را بهم چه مصاف است
سود محاکا در اين حديث چه لاف استمايه‌ي سودا در اين صداع چه چيز است
حجت آن اژدهاي کوه شکاف استمعجز اين گر نهنگ بحر فشان است
بر دو محک سپيدشان چه مصاف استاز پي يک صره‌اي ز سيم و زر زرد
صبح بلي از عمود گنبد کاف استهر دو چو صبح از عمود گنبد کافند
کينه چه دارند کاسيا به کفاف استآب زدند آسياي کام ز کينه
از پي ميم است جنگ نز پي کاف استهر دو الوفند و از سر دو الفشان
درگه عشرين ز جنگ هر دو معاف استبر در تسعين کنند جنگ شبان روز
ديو چهارم به پيششان به طواف استگر ز يک انگشتري خاصه‌ي جمشيد
خاتم جمشيد داشتن نه گزاف استديو دلي مي‌کنند بر سر خاتم
خاک چنين شغل خون آهوي ناف استناف بر اين شغلشان زده است زمانه
باطن او درد و ظاهرش همه صاف استبس کن خاقانيا مطايبه زيرا
مشرق و مغرب تو را دو نقطه‌ي قاف استساحري از قاف تا به قاف تو داري
تاج سر خاندان عبد مناف استقبله‌ي هرکس کسي است قبله‌ي جانت
سحر حلال آنکه با دم تو مضاف استبر شعرا نطق شد حرام به دورت
معجز داود بين که آهن باف استبافتن ريسمان نه معجزه باشد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.