مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم

مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم شاعر : خاقاني بلبله را مرغ‌وار وقت سماع است هم مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم خيز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بم برلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام قول سبک روح راست رطل گران پشت خم هديه بر دل رسان تحفه سوي لب فرس ديو دلي کن بدزد از فلک اين يک دو دم پيش کز آسيب روز بر دو يک افتد صبوح از مي بيضا بساز بيضه‌ي مجلس ارم پيش که طاووس صبح بيضه‌ي زرين نهد مرغ صراحي گل است باد مسيحش بدم گوهر مي‌آتش است ورد خليلش بخوان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم
مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم
مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم

شاعر : خاقاني

بلبله را مرغ‌وار وقت سماع است هممرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم
خيز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بمبرلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام
قول سبک روح راست رطل گران پشت خمهديه بر دل رسان تحفه سوي لب فرس
ديو دلي کن بدزد از فلک اين يک دو دمپيش کز آسيب روز بر دو يک افتد صبوح
از مي بيضا بساز بيضه‌ي مجلس ارمپيش که طاووس صبح بيضه‌ي زرين نهد
مرغ صراحي گل است باد مسيحش بدمگوهر مي‌آتش است ورد خليلش بخوان
جام چمانه بده بر جمن جان بچمنايب گل چون توئي ساقي مل هم تو باش
حامله‌اي ز آب خشک آتش تر در شکمنوبر چرخ کهن نيست بجز جام مي
سوخته چون سيم عقل گشته چو سيماب غمقبله‌ي خاقاني است قله‌ي مي تا شود
ماهچه‌ي زر کند بر تن ماهي درمجان صدف ده چنانک گوهر مي زير بحر
صيقل زنگ هوس مرهم زخم ستمخون رزان ده که هست خون روان را ديت
تا خط بغداد ده دجله صفت جام‌جمگرچه خرد در خط است بر خط مي‌دار سر
گوهر گنج حيات بل‌که کليد کرمچشمه‌ي خورشيد لطف بل که سطرلاب روح
داغ سگي برنهم بر در کهف الاممتا همه بر فال عيد جان فلک فعل را
خضر سکندر سپاه، شاه فريدون علمخسرو جمشيد جام، سام تهمتن حسام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.