ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته

ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته شاعر : خاقاني اختران تعويذ سيمين بي‌کران انگيخته ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته سيمهاي قل هواللهي عيان انگيخته شب ز انجم گرد بر گرد حمايل طفل‌وار از شفق شنگرف و از مه ليقدان انگيخته صحف مينا را ده آيت‌ها گزارش کرده شب خونش از نيلوفر چرخ ارغوان انگيخته شب گوزن افکنده گويي شاخش اينک در هوا طشت کرده سرنگون خون از رگان انگيخته شب چو فصادي که ماهش مبضع و گردونش طشت از کواکب مهره‌ها وز مه کمان انگيخته شب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته
ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته
ماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته

شاعر : خاقاني

اختران تعويذ سيمين بي‌کران انگيختهماه نو ديدي حمايل ز آسمان انگيخته
سيمهاي قل هواللهي عيان انگيختهشب ز انجم گرد بر گرد حمايل طفل‌وار
از شفق شنگرف و از مه ليقدان انگيختهصحف مينا را ده آيت‌ها گزارش کرده شب
خونش از نيلوفر چرخ ارغوان انگيختهشب گوزن افکنده گويي شاخش اينک در هوا
طشت کرده سرنگون خون از رگان انگيختهشب چو فصادي که ماهش مبضع و گردونش طشت
از کواکب مهره‌ها وز مه کمان انگيختهشب همانا نسر طائر خواهد افکندن که هست
نعل و آتش در هواي قيروان انگيختهزهره با ماه و شفق گوئي ز بابل جادويي است
گو ز مه کرده است و گوز از اختران انگيختهگو ز بازد چرخ چون طفلان بعيد از بهر آنک
ليک بر قبه شررها از دخان انگيختهآتشين حراقه برده گرمي از حراق چرخ
دود در زير و شرر بالاي آن انگيختهني شرر باشد به زير و دود بالا پس چراست
زير بام از هندوي شب پاسبان انگيختهپاسبان بر بام دارد شاه وپنهان شاه چرخ
کز بنات النعش هستش نردبان انگيختهشب مگر اندود خواهد بام گيتي را به قير
وز مجره شب درفش کاويان انگيختهدر بره مريخ گرزگاو افريدون به دست
دلو را از پنبه‌زارش ريسمان انگيختهپنبه زاري بر فلک بي‌آب و کيوان بهر آن
کژدمي از پشت مار جان ستان انگيختهچرخ پيچان تن چو مار جان ستان و آنگه قضا
آشتي‌شان اورمزد مهربان انگيختهشير با گاو و بره گرگ آشتي کرده به طبع
سوز از آن قراي صاحب طيلسان انگيختهساز آن رعناي صاحب بربط اندر بزم چرخ
داس کژدندان ز راه کهکشان انگيختهچشم بزغاله بر آن خوشه که خرمن کرده شب
يا دو يبروج الصنم در يک مکان انگيختهنقش جوزا چون دو مغز اندر يکي جوز از قياس
زانکه مفلوج است و صفرا از رخان انگيختهخور به سرطان مانده تا معجون سرطاني کند
آفت تير از کمان ترکمان انگيختهمشتري را ماهيي صيد و کماني زيردست
نقش نام اخستان کامران انگيختهبخت بر زرهاي انجم در ترازوي فلک
لشکر شروان‌شه صاحب قران انگيختهوز شهاب ناوک انداز و سماک نيزه باز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.