شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است

شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است شاعر : خواجوي کرماني خط تو آن نبات که از قند رسته است شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است بسيار قلب صف‌شکنان کو شکسته است آن هندوي سيه که تواش بند کرده‌ئي ما را شبي مبارک و روزي خجسته است گر زانک روي و موي تو آشوب عالمست خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته است هر چند نيست با کمرت هيچ در ميان آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته است با من مکن به پسته‌ي شيرين مضايقت زاغي که بر کناره‌ي باغي نشسته است داني که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است
شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است
شوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است

شاعر : خواجوي کرماني

خط تو آن نبات که از قند رسته استشوريده‌ئيست زلف تو کز بند جسته است
بسيار قلب صف‌شکنان کو شکسته استآن هندوي سيه که تواش بند کرده‌ئي
ما را شبي مبارک و روزي خجسته استگر زانک روي و موي تو آشوب عالمست
خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته استهر چند نيست با کمرت هيچ در ميان
آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته استبا من مکن به پسته‌ي شيرين مضايقت
زاغي که بر کناره‌ي باغي نشسته استداني که برعذار تو خال سياه چيست
کانکس که خسته است بتيغ تو رسته استمن چون ز دام عشق رهائي طلب کنم
يک لحظه تن بزن که بخسبد که خسته استگفتم که چشم مست تو خونم بريخت گفت
گوئي مگر که رشته‌ي پروين گسسته استخواجو چنين که اشک تو بينم ز تاب مهر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط