شوريدهئيست زلف تو کز بند جسته است شاعر : خواجوي کرماني خط تو آن نبات که از قند رسته است شوريدهئيست زلف تو کز بند جسته است بسيار قلب صفشکنان کو شکسته است آن هندوي سيه که تواش بند کردهئي ما را شبي مبارک و روزي خجسته است گر زانک روي و موي تو آشوب عالمست خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته است هر چند نيست با کمرت هيچ در ميان آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته است با من مکن به پستهي شيرين مضايقت زاغي که بر کنارهي باغي نشسته است داني که...