بستهي بند تو از هر دو جهان آزادست شاعر : خواجوي کرماني وانکه دل بر تو نبستست دلش نگشادست بستهي بند تو از هر دو جهان آزادست کافتابيست که در عقدهي راس افتادست عارضت در شکن طره بدان ميماند لب جانبخش تو شيرين و دلم فرهادست زلف هندو صفتت ليلي و عقلم مجنون بنده با قد تواز سرو سهي آزادست سرو را گر چه ببالاي تو مانندي نيست بد نهادست که سر بر قدمي ننهادست هيچکس نيست که با هيچکسش ميلي نيست مادر دهر مرا خود بچه طالع زادست هرگز از چرخ بد اختر...