مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز

مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز شاعر : خواجوي کرماني بنزد اهل حقيقت مقام محمودست مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز چرا که سايه‌ي زلف تو ظل ممدودست دلم ز مهر رخت مي‌کشد بزلف سياه که کام دل بستانم چنانکه معهودست من از وصال تو عهديست کارزو دارم گمان مبر که دلي در زمانه موجودست ز بسکه دل بربودي چو روي بنمودي مرا ز عشق تو مقصود ترک مقصودست اگر چنانکه کسي را ز عشق مقصوديست که سوز سينه پر دود مجمر از عودست دلم ز زلف تو بر آتشست و مي‌دانم چه زمزمه‌ست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز
مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز
مقيم کوي تو گشتم که آستان اياز

شاعر : خواجوي کرماني

بنزد اهل حقيقت مقام محمودستمقيم کوي تو گشتم که آستان اياز
چرا که سايه‌ي زلف تو ظل ممدودستدلم ز مهر رخت مي‌کشد بزلف سياه
که کام دل بستانم چنانکه معهودستمن از وصال تو عهديست کارزو دارم
گمان مبر که دلي در زمانه موجودستز بسکه دل بربودي چو روي بنمودي
مرا ز عشق تو مقصود ترک مقصودستاگر چنانکه کسي را ز عشق مقصوديست
که سوز سينه پر دود مجمر از عودستدلم ز زلف تو بر آتشست و مي‌دانم
چه زمزمه‌ست مگر بانک زخمه عودستچه نکهتست مگر بوي لاله و سمنست
خموش باش که امساک نيکوان جودستاگر مراد نبخشد بدوستان خواجو
بيا که عمر من اين پنجروز معدودستچو طلعت تو مرا منتهاي مقصودست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط