خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست

خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست شاعر : خواجوي کرماني اين چه دامست که دور از تو مرا در پيشست خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست مرهمي بردل ما نه که بغايت ريشست ايکه درمان جگر سوختگان مي‌سازي حدت آتش سوداي تو از حد بيشست ديده هر چند بر آتش زند آبم ليکن زانکه بي لعل توام باده نوشين نيشست باده مي‌نوشم و خون از جگرم مي‌جوشد دوربيني صفت عاقل دور انديشست عاشق انديشه‌ي دوري نتواند کردن زانکه سلطان بر صاحب‌نظران درويشست گر مراد دل درويش برآري چه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست
خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست
خطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست

شاعر : خواجوي کرماني

اين چه دامست که دور از تو مرا در پيشستخطر باديه‌ي عشق تو بيش از پيشست
مرهمي بردل ما نه که بغايت ريشستايکه درمان جگر سوختگان مي‌سازي
حدت آتش سوداي تو از حد بيشستديده هر چند بر آتش زند آبم ليکن
زانکه بي لعل توام باده نوشين نيشستباده مي‌نوشم و خون از جگرم مي‌جوشد
دوربيني صفت عاقل دور انديشستعاشق انديشه‌ي دوري نتواند کردن
زانکه سلطان بر صاحب‌نظران درويشستگر مراد دل درويش برآري چه شود
ليکن او را همه اين محنت و درد از خويشستآشنايان همه بيگانه شدند از خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط