اين چنين صورت گر از آب و گلست

اين چنين صورت گر از آب و گلست شاعر : خواجوي کرماني چون بمعني بنگري جان و دلست اين چنين صورت گر از آب و گلست سنبلش شوريده‌ئي بس پر دلست نرگسش خونخواره‌ئي بس دلرباست زنگي خالش سياهي مقبلست هندوي زلفش سيه کاري قويست هر چه جستم جز رضايش باطلست هر چه گفتم جز ثنايش ضايعست زانکه برآن روانش منزلست تا برفت از چشم من بيرون نرفت ديده بر راه و نظر بر محملست خاطرم با يار ودل با کاروان چون مرا آرام دل مستعجلست دل کجا آرام گيرد در برم گر چه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اين چنين صورت گر از آب و گلست
اين چنين صورت گر از آب و گلست
اين چنين صورت گر از آب و گلست

شاعر : خواجوي کرماني

چون بمعني بنگري جان و دلستاين چنين صورت گر از آب و گلست
سنبلش شوريده‌ئي بس پر دلستنرگسش خونخواره‌ئي بس دلرباست
زنگي خالش سياهي مقبلستهندوي زلفش سيه کاري قويست
هر چه جستم جز رضايش باطلستهر چه گفتم جز ثنايش ضايعست
زانکه برآن روانش منزلستتا برفت از چشم من بيرون نرفت
ديده بر راه و نظر بر محملستخاطرم با يار ودل با کاروان
چون مرا آرام دل مستعجلستدل کجا آرام گيرد در برم
گر چه ز آب ديده پايم درگلستمي‌روم افتان و خيزان در پيش
آنکه عيبم مي‌کند برساحلستمن ميان بحر بي پايان غريق
چون کنم کز جان صبوري مشکلستدوستان گويند خواجو صبر کن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما