چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند

چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند شاعر : خواجوي کرماني صبوحيان نفس از آتش مذاب زنند چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند ز آب ديده نمک بردل کباب زنند بتاب سينه چراغ فلک بر افروزند ز ماه يکشبه آتش در آفتاب زنند چو آفتاب ز جيب افق برآرد سر هزار قهقهه چون کبک بر غراب زنند شکنج سنبل طاوس بيکران گيرند بتان بتنگ شکر خنده بر شراب زنند مغان بساغر مي آب ارغوان ريزند دم از سهيل شب افروز مه نقاب زنند بوقت صبح پريچهره‌گان زهره جبين به تير غمزه‌ي پرخواب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند
چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند
چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند

شاعر : خواجوي کرماني

صبوحيان نفس از آتش مذاب زنندچو مطربان سحر چنگ در رباب زنند
ز آب ديده نمک بردل کباب زنندبتاب سينه چراغ فلک بر افروزند
ز ماه يکشبه آتش در آفتاب زنندچو آفتاب ز جيب افق برآرد سر
هزار قهقهه چون کبک بر غراب زنندشکنج سنبل طاوس بيکران گيرند
بتان بتنگ شکر خنده بر شراب زنندمغان بساغر مي آب ارغوان ريزند
دم از سهيل شب افروز مه نقاب زنندبوقت صبح پريچهره‌گان زهره جبين
به تير غمزه‌ي پرخواب راه خواب زنندبچين طره پرتاب قلب دل شکنند
ز چهره بر گل روي قدح گلاب زنندز تاب مي چو سمن برگشان برآرد خوي
برآتش دل خواجو ز باده آب زنندبجرعه آب رخ خاکيان بباد دهند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما