ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم

ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم شاعر : خواجوي کرماني ور حديث جان نگوئي پيش جانانت برم ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم تا بپيروزي برين پيروزه ايوانت برم شمسه‌ي ايوان عقلي ماه برج عشق باش پاي در نه تا به خلوتخانه‌ي خانت برم گر چنان داني که از راه خطا بگذشته‌ئي دامن گل بايدت سوي گلستانت برم گوهر شهوار خواهي بر لب بحر آرمت تا بگيرم دست و بر تخت سليمانت برم از کف ديو طبيعت باز گير انگشتري هر چه فرمائي شوم تعليم و فرمانت برم نفس کافر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم
ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم
ايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم

شاعر : خواجوي کرماني

ور حديث جان نگوئي پيش جانانت برمايدل ار خواهي به دولتخانه‌ي جانت برم
تا بپيروزي برين پيروزه ايوانت برمشمسه‌ي ايوان عقلي ماه برج عشق باش
پاي در نه تا به خلوتخانه‌ي خانت برمگر چنان داني که از راه خطا بگذشته‌ئي
دامن گل بايدت سوي گلستانت برمگوهر شهوار خواهي بر لب بحر آرمت
تا بگيرم دست و بر تخت سليمانت برماز کف ديو طبيعت باز گير انگشتري
هر چه فرمائي شوم تعليم و فرمانت برمنفس کافر کيش را گر بنده‌ي فرمان کني
دست گيرم بر سر گنجينه‌ي جانت برمدر گذر زين ارقم نه سر که گر دل خواهدت
از دل پر مهر بر ايوان کيوانت برمگر شوي با من چوآه صبحگاهي همنفس
مست و لايعقل درآ تا پيش رهبانت برمچون درين راه از در بتخانه مي‌يابي گشاد
از پي نزهت بصحن باغ رضوانت برمور جدا گردي ز خواجو با بهشتي پيکران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما