فراق دوستانش باد و ياران شاعر : سعدي که ما را دور کرد از دوستداران فراق دوستانش باد و ياران چو بلبل در قفس روز بهاران دلم دربند تنهايي بفرسود که قتل مور در پاي سواران هلاک ما چنان مهمل گرفتند نميبينم بجز زنهارخواران به خيل هر که ميآيم به زنهار چنين باشد وفاي حق گزاران ندانستم که در پايان صحبت ندانستم که بر گنجند ماران به گنج شايگان افتاده بودم ببايد بردنت جور هزاران دلا گر دوستي داري به ناچار که برگردند روز تيرباران خلاف...