اي منور به روي تو هر چشم

اي منور به روي تو هر چشم شاعر : سيف فرغاني در دلم نور تو چو در سر چشم اي منور به روي تو هر چشم روي تو جلوه کرده بر هر چشم هر دم از حسن تو دگر رنگي تا به رويت کند منور چشم مه چو خورشيد جويدت هر روز خاک پايت چو سرمه اندر چشم دست صدقم کشد به ميل نياز هر نفس مي‌کند مصور چشم به خيال تو خانه‌ي دل را دل به خون جگر کند تر چشم تا مرا در غم تو با لب خشک همچو سيلش شود مکدر چشم هر که را آب چشم بهر تو نيست بکشم، بارم ار نهي بر چشم بچشم،...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي منور به روي تو هر چشم
اي منور به روي تو هر چشم
اي منور به روي تو هر چشم

شاعر : سيف فرغاني

در دلم نور تو چو در سر چشماي منور به روي تو هر چشم
روي تو جلوه کرده بر هر چشمهر دم از حسن تو دگر رنگي
تا به رويت کند منور چشممه چو خورشيد جويدت هر روز
خاک پايت چو سرمه اندر چشمدست صدقم کشد به ميل نياز
هر نفس مي‌کند مصور چشمبه خيال تو خانه‌ي دل را
دل به خون جگر کند تر چشمتا مرا در غم تو با لب خشک
همچو سيلش شود مکدر چشمهر که را آب چشم بهر تو نيست
بکشم، بارم ار نهي بر چشمبچشم، زهرم ار کني در جام
خمر عشق تو بود و ساغر چشمدل چو مست مي محبت شد
اي مه لاله روي عبهر چشماز سر ناز در چمن روزي
بهر تو نرگس مزور چشمهست در باغ همچو من بيمار
هم ز روي تو خوب منظر چشمهم ز چشم تو خوب منظر روي
گر گشايد به روي ديگر چشمهر که دل در تو بست بي بصر است
اين دل همچو خانه را در چشمپرده بر وي فروگذار که هست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط