اي که از سيم خام تن داري

اي که از سيم خام تن داري شاعر : سيف فرغاني قامتي همچو نارون داري اي که از سيم خام تن داري که تو در پيرهن چه تن داري در قبايي کسي نمي‌داند که تو شيرين زبان دهن داري تا نگفتي سخن ندانستم صد گرفتار همچو من داري تو بدان دام زلف و دانه‌ي خال بهر آشوب مرد و زن داري تو چنين چشم و ابروي فتان که چه ترکان تيغ زن داري زير هر غمزه‌اي نمي‌دانم تا چنان زلف پر شکن داري در همه شهر دل نماند درست چه شهيدان بي‌کفن داري زنده در خرقه‌هاي درويشان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي که از سيم خام تن داري
اي که از سيم خام تن داري
اي که از سيم خام تن داري

شاعر : سيف فرغاني

قامتي همچو نارون دارياي که از سيم خام تن داري
که تو در پيرهن چه تن داريدر قبايي کسي نمي‌داند
که تو شيرين زبان دهن داريتا نگفتي سخن ندانستم
صد گرفتار همچو من داريتو بدان دام زلف و دانه‌ي خال
بهر آشوب مرد و زن داريتو چنين چشم و ابروي فتان
که چه ترکان تيغ زن داريزير هر غمزه‌اي نمي‌دانم
تا چنان زلف پر شکن داريدر همه شهر دل نماند درست
چه شهيدان بي‌کفن داريزنده در خرقه‌هاي درويشان
مي‌کند صبر و خويشتن داريدر فراق تو سيف فرغاني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط