هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود

هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود شاعر : صائب تبريزي هر گل تازه که چيديم، نچيدن به بود هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود چون رسيديم به مضمون، نشنيدن به بود هر نوايي که شنيديم ز مرغان چمن پشت دست و لب افسوس گزيدن به بود زان ثمرها که گزيديم درين باغستان بجز از دامن شبها، نکشيدن به بود دامن هر که کشيديم درين خارستان بود اگر يوسف مصري، نخريدن به بود هر متاعي که خريديم به اوقات عزيز نارسيدن به مطالب، ز رسيدن به بود لذت درد طلب بيشتر از مطلوب...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود

شاعر : صائب تبريزي

هر گل تازه که چيديم، نچيدن به بودهر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود
چون رسيديم به مضمون، نشنيدن به بودهر نوايي که شنيديم ز مرغان چمن
پشت دست و لب افسوس گزيدن به بودزان ثمرها که گزيديم درين باغستان
بجز از دامن شبها، نکشيدن به بوددامن هر که کشيديم درين خارستان
بود اگر يوسف مصري، نخريدن به بودهر متاعي که خريديم به اوقات عزيز
نارسيدن به مطالب، ز رسيدن به بودلذت درد طلب بيشتر از مطلوب است
ور نه عيب و هنر خلق نديدن به بودجهل سررشته‌ي نظاره ربود از دستم
زير بار غم ايام خميدن به بودمانع رحم شد اظهار تحمل صائب


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما