هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود شاعر : صائب تبريزي هر گل تازه که چيديم، نچيدن به بود هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود چون رسيديم به مضمون، نشنيدن به بود هر نوايي که شنيديم ز مرغان چمن پشت دست و لب افسوس گزيدن به بود زان ثمرها که گزيديم درين باغستان بجز از دامن شبها، نکشيدن به بود دامن هر که کشيديم درين خارستان بود اگر يوسف مصري، نخريدن به بود هر متاعي که خريديم به اوقات عزيز نارسيدن به مطالب، ز رسيدن به بود لذت درد طلب بيشتر از مطلوب...