بده مي که بر قلب گردون زنيم!

بده مي که بر قلب گردون زنيم! شاعر : صائب تبريزي ازين شيشه چون رنگ بيرون زنيم بده مي که بر قلب گردون زنيم! به خم تکيه همچون فلاطون زنيم سرانجام چون خشت بالين بود دم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بده مي که بر قلب گردون زنيم!
بده مي که بر قلب گردون زنيم!
بده مي که بر قلب گردون زنيم!

شاعر : صائب تبريزي

ازين شيشه چون رنگ بيرون زنيمبده مي که بر قلب گردون زنيم!
به خم تکيه همچون فلاطون زنيمسرانجام چون خشت بالين بود
دم در بيابان چو مجنون زنيمبرآييم از کوچه بند رسوم
ازين تنگنا خيمه بيرون زنيمبرآريم از بحر سر چون حباب
سرپاي بر گوي گردون زنيمبه اين قد خم گشته، چوگان صفت
به قلب قدحهاي گلگون زنيمعرق رنگ نگذاشت بر روي ما
گل صبح بر قلب گردون زنيمبه دشمن شبيخون زدن عاجزي است
به لبهاي ميگون شبيخون زنيمنيفتيم چون سايه دنبال خضر
که چون سيل، گلگشت هامون زنيمدل ما شود صائب آن روز باز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط