يک روز گل از ياسمن نچيدي

يک روز گل از ياسمن نچيدي شاعر : صائب تبريزي پستان سحر خشک شد از بس نمکيدي يک روز گل از ياسمن نچيدي وز دل تو ستمگر دم سردي نکشيدي تبخال زد از آه جگر سوز لب صبح يک بار تو بيدرد گريبان ندريدي صد بار فلک پيرهن خويش قبا کرد ز افسردگي از شاخ به شاخي نپريدي چون بلبل تصوير به يک شاخ نشستي از برگ گل خويش گلابي نکشيدي يک صبحدم از ديده سرشکي نفشاندي يک بار لب خود ز ندامت نگزيدي گرديد ز دندان تو دندانه لب جام از خاک چو در فصل بهاران ندميدي ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يک روز گل از ياسمن نچيدي
يک روز گل از ياسمن نچيدي
يک روز گل از ياسمن نچيدي

شاعر : صائب تبريزي

پستان سحر خشک شد از بس نمکيدييک روز گل از ياسمن نچيدي
وز دل تو ستمگر دم سردي نکشيديتبخال زد از آه جگر سوز لب صبح
يک بار تو بيدرد گريبان ندريديصد بار فلک پيرهن خويش قبا کرد
ز افسردگي از شاخ به شاخي نپريديچون بلبل تصوير به يک شاخ نشستي
از برگ گل خويش گلابي نکشيدييک صبحدم از ديده سرشکي نفشاندي
يک بار لب خود ز ندامت نگزيديگرديد ز دندان تو دندانه لب جام
از خاک چو در فصل بهاران ندميديايام خزان چون شوي اي دانه برومند؟
صائب تو درين عالم خاکي چه خزيدي؟از شوق شکر، مور برآورد پر و بال


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط