ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات شاعر : فخرالدين عراقي فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات صد سجده کرده هر دم در پيش عزي ولات از خانقاه رفته، در ميکده نشسته افتاده خوار و غمگين در گوشهي خرابات در باخته دل و دين، مفلس بمانده مسکين ني محرمي که يابد با وي دمي مراعات ني همدمي که با او يک دم دمي برآرد ني کرده پايمردي با او دمي مدارات ني هيچ گبري او را دستي گرفت روزي در ساخته به ناکام با درد بيمداوات دردش نديد...