ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات

ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات شاعر : فخرالدين عراقي فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات صد سجده کرده هر دم در پيش عزي ولات از خانقاه رفته، در ميکده نشسته افتاده خوار و غمگين در گوشه‌ي خرابات در باخته دل و دين، مفلس بمانده مسکين ني محرمي که يابد با وي دمي مراعات ني همدمي که با او يک دم دمي برآرد ني کرده پايمردي با او دمي مدارات ني هيچ گبري او را دستي گرفت روزي در ساخته به ناکام با درد بي‌مداوات دردش نديد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات
ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات
ديدي چو من خرابي افتاده در خرابات

شاعر : فخرالدين عراقي

فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحاتديدي چو من خرابي افتاده در خرابات
صد سجده کرده هر دم در پيش عزي ولاتاز خانقاه رفته، در ميکده نشسته
افتاده خوار و غمگين در گوشه‌ي خراباتدر باخته دل و دين، مفلس بمانده مسکين
ني محرمي که يابد با وي دمي مراعاتني همدمي که با او يک دم دمي برآرد
ني کرده پايمردي با او دمي مداراتني هيچ گبري او را دستي گرفت روزي
در ساخته به ناکام با درد بي‌مداواتدردش نديد درمان، زخمش نجست مرهم
هم خوشدليش رفته، هم روزگار، هيهات!خوش بود روزگاري بر بوي وصل ياري
باشد که به شود حال، گردنده است حالاتبا اين همه، عراقي، اميدوار مي‌باش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط