بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد

بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد شاعر : فخرالدين عراقي بيا، که بي‌تو همه سود من زيان آمد بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد بيا، که بي‌تو دلم جمله در ميان آمد بيا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت دمي براي دل ما درون توان آمد بيا، که خانه‌ي دل گرچه تنگ و تاريک است جز آب ديده که بر چشم من روان آمد بيا، که غير تو در چشم من نيامد هيچ برين شکسته دلم از غم تو آن آمد نگر هر آنچه که بر هيچکس نيامده بود که رسم جور و جفاي تو در جهان آمد دل شکسته‌ام...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد
بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد
بيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد

شاعر : فخرالدين عراقي

بيا، که بي‌تو همه سود من زيان آمدبيا، که بي‌رخ زيبات دل به جان آمد
بيا، که بي‌تو دلم جمله در ميان آمدبيا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت
دمي براي دل ما درون توان آمدبيا، که خانه‌ي دل گرچه تنگ و تاريک است
جز آب ديده که بر چشم من روان آمدبيا، که غير تو در چشم من نيامد هيچ
برين شکسته دلم از غم تو آن آمدنگر هر آنچه که بر هيچکس نيامده بود
که رسم جور و جفاي تو در جهان آمددل شکسته‌ام آن لحظه دل ز جان برداشت
چنان که بخت عراقي است همچنان آمدز جور يار چه نالم؟ که طالع دل من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط