شمع رويت ختم زيبايي بس است شاعر : عطار عالمي پروانه سودايي بس است شمع رويت ختم زيبايي بس است گر سوي من چشم بگشايي بس است چشم بر روي تو دارم از جهان گر سر موييم بنمايي بس است گرچه رويت کس سر مويي نديد درد بر دردم گر افزايي بس است من نميدارم ز تو درمان طمع مونس جانم به تنهايي بس است تا قيامت ذرهاي اندوه تو زاد راهم ناتوانايي بس است گر توانايي ندارم در رهت عافيت چکنم که رسوايي بس است گر ز عشقت عافيت ميپرسدم از توام اي رند هرجايي...