عاشق لعل شکربار توام

عاشق لعل شکربار توام شاعر : عطار فتنه‌ي زلف نگونسار توام عاشق لعل شکربار توام روز و شب پيوسته در کار توام هيچ کارم نيست جز اندوه تو کز ميان جان خريدار توام بر من بي دل جهان مفروش از آنک کي من مسکين سزاوار توام تو چو خورشيدي و من چو ذره‌ام کم گرفتم چون گرفتار توام گفته‌اي کم گير جان در عشق من من درين خون ريختن يار توام گر بخواهي ريخت خونم باک نيست گر به جان دربند آزار توام جان من دربند صد اندوه باد کز دل و جان عاشق زار توام ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عاشق لعل شکربار توام
عاشق لعل شکربار توام
عاشق لعل شکربار توام

شاعر : عطار

فتنه‌ي زلف نگونسار توامعاشق لعل شکربار توام
روز و شب پيوسته در کار توامهيچ کارم نيست جز اندوه تو
کز ميان جان خريدار توامبر من بي دل جهان مفروش از آنک
کي من مسکين سزاوار توامتو چو خورشيدي و من چو ذره‌ام
کم گرفتم چون گرفتار توامگفته‌اي کم گير جان در عشق من
من درين خون ريختن يار توامگر بخواهي ريخت خونم باک نيست
گر به جان دربند آزار توامجان من دربند صد اندوه باد
کز دل و جان عاشق زار توامبر دل و جانم مکن زور اي صنم
تا بديدم ناپديدار توامچون پديد آمد رخت از زير زلف
کز سر زلف تو عطار توامزلف مشکين برگشاي و برفشان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط