عزم عشق دلستاني داشتم

عزم عشق دلستاني داشتم شاعر : عطار وقف کردم نيم جاني داشتم عزم عشق دلستاني داشتم گر ز عشق تو زياني داشتم صد هزاران سود کردم در دو کون هر نفس تازه جهاني داشتم چون شدم با عشق رويش همنفس سر مگر بر آسماني داشتم در صفات روي چون خورشيد او گنگ گشتم گر زباني داشتم ليک چون رويش بديدم ذره‌اي يا نصيبي يا نشاني داشتم مدتي پنداشتم کز وصل او يا خيالي يا گماني داشتم چون نگه کردم همه پندار بود سرگذشت و داستاني داشتم با سر هر موي زلفش تا ابد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عزم عشق دلستاني داشتم
عزم عشق دلستاني داشتم
عزم عشق دلستاني داشتم

شاعر : عطار

وقف کردم نيم جاني داشتمعزم عشق دلستاني داشتم
گر ز عشق تو زياني داشتمصد هزاران سود کردم در دو کون
هر نفس تازه جهاني داشتمچون شدم با عشق رويش همنفس
سر مگر بر آسماني داشتمدر صفات روي چون خورشيد او
گنگ گشتم گر زباني داشتمليک چون رويش بديدم ذره‌اي
يا نصيبي يا نشاني داشتممدتي پنداشتم کز وصل او
يا خيالي يا گماني داشتمچون نگه کردم همه پندار بود
سرگذشت و داستاني داشتمبا سر هر موي زلفش تا ابد
قصه‌ي دل چون نهاني داشتمليک دل پرغصه رفتم زير خاک
هر سرشکي ترجماني داشتمخواستم تا راز خود پنهان کنم
اين مصيبت هر زماني داشتمچون نديدم خويش را در خورد او
گر رگي بر استخواني داشتمموج مي‌زد درد و زاري چون رباب
در خروشي و فغاني داشتمبر تن عطار هر مويي که بود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط