بي تو زماني سر زمانه ندارم

بي تو زماني سر زمانه ندارم شاعر : عطار بلکه سر عمر جاودانه ندارم بي تو زماني سر زمانه ندارم چشم دو دارم ولي يگانه ندارم چشم مرا با تو اي يگانه چه نسبت در قفسي مانده آب و دانه ندارم مرغ توام بال و پر بريخته از عشق طاقت آن بحر بي کرانه ندارم عشق تو بحري است من چو قطره‌ي آبم در خور تو هيچ آشيانه ندارم مرغ شگرفي و من ضعيف ستم‌کش بهره ز وصل تو جز فسانه ندارم زهره ندارم که در وصل تو جويم مات چنان گشته‌ام که خانه ندارم رو که به يک بازيم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بي تو زماني سر زمانه ندارم
بي تو زماني سر زمانه ندارم
بي تو زماني سر زمانه ندارم

شاعر : عطار

بلکه سر عمر جاودانه ندارمبي تو زماني سر زمانه ندارم
چشم دو دارم ولي يگانه ندارمچشم مرا با تو اي يگانه چه نسبت
در قفسي مانده آب و دانه ندارممرغ توام بال و پر بريخته از عشق
طاقت آن بحر بي کرانه ندارمعشق تو بحري است من چو قطره‌ي آبم
در خور تو هيچ آشيانه ندارممرغ شگرفي و من ضعيف ستم‌کش
بهره ز وصل تو جز فسانه ندارمزهره ندارم که در وصل تو جويم
مات چنان گشته‌ام که خانه ندارمرو که به يک بازيم که غمزه‌ي تو کرد
چو تو کشي راضيم بهانه ندارمگر به بهانه مرا همي بکشي تو
در همه آفاق يک نشانه ندارمناوک هجر تو را به جز دل عطار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.