روزي که عتاب يار درگيرم

روزي که عتاب يار درگيرم شاعر : عطار با هر مويش شمار درگيرم روزي که عتاب يار درگيرم گر نيست مرا غبار درگيرم چون خاک ز دست او کنم بر سر آنگه سخن از کنار درگيرم چون قصه‌ي بوسه با ميان آرم از صد نه که از هزار درگيرم گر بوسه عوض دهد يک چه بود اول ز هزار بار درگيرم گر باز کنار خواهدم دادن دل گيرم و کارزار درگيرم چون قصد به جان من کند چشمش بر بو که هزار کار درگيرم گرچه به نمي‌رود مرا کاري صد شمع ز روي يار درگيرم صد مشعله از جگر برافروزم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روزي که عتاب يار درگيرم
روزي که عتاب يار درگيرم
روزي که عتاب يار درگيرم

شاعر : عطار

با هر مويش شمار درگيرمروزي که عتاب يار درگيرم
گر نيست مرا غبار درگيرمچون خاک ز دست او کنم بر سر
آنگه سخن از کنار درگيرمچون قصه‌ي بوسه با ميان آرم
از صد نه که از هزار درگيرمگر بوسه عوض دهد يک چه بود
اول ز هزار بار درگيرمگر باز کنار خواهدم دادن
دل گيرم و کارزار درگيرمچون قصد به جان من کند چشمش
بر بو که هزار کار درگيرمگرچه به نمي‌رود مرا کاري
صد شمع ز روي يار درگيرمصد مشعله از جگر برافروزم
هر دم من از آن نگار درگيرمهر فريادي که عاشقان کردند
من از رخ غمگسار درگيرمآهي که هزار شعله درگيرد
زين چشم ستاره بار درگيرمهر شب صد ره چو شمع کار از سر
صد ناله‌ي زار زار درگيرمهر روز ز لاله‌زار روي او
گر ماتم آشکار درگيرمپنهان ز فريد برد دل شايد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.