چو خود را پاک دامن مي ندانم شاعر : عطار مقامي به ز گلخن مي ندانم چو خود را پاک دامن مي ندانم چو خود را مرد جوشن مي ندانم چرا اندر صف مردان نشينم بتر از خويش دشمن مي ندانم بيا تا ترک خود گيرم که خود را من آن دل را مزين مي ندانم دلي کز آرزوها گشت پر بت من اين بت کم ز سوزن مي ندانم چو عيسي از يکي سوزن فروماند اگرچه جان معين مي ندانم مرا جانان فروشد در غمت جان که جانم گم شد و تن مي ندانم چنان در عشق تو سرگشته گشتم چه ميخواهي تو...