اي لب گلگونت جام خسروي

اي لب گلگونت جام خسروي شاعر : عطار پيشه‌ي شبرنگ زلفت شبروي اي لب گلگونت جام خسروي خط تو يعني که هستم پهلوي پهلوي خورشيد مشک‌آلود کرد مي‌ببندد دست چرخ از جادوي مردم چشمت بدان خردي که هست زانکه صورت نيست آن جز معنوي کي توان گفت از دهان تو سخن گاه همچون ماه از بس نيکوي گاه همچون آفتابي از جمال کژ چه گويم راست به از هر دوي من ندانم کافتابي يا مهي تو کله بنهاده کژ خوش مي‌روي عاشقان را جامه مي‌گردد قبا من ندارم زهره تا گويم توي ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي لب گلگونت جام خسروي
اي لب گلگونت جام خسروي
اي لب گلگونت جام خسروي

شاعر : عطار

پيشه‌ي شبرنگ زلفت شبروياي لب گلگونت جام خسروي
خط تو يعني که هستم پهلويپهلوي خورشيد مشک‌آلود کرد
مي‌ببندد دست چرخ از جادويمردم چشمت بدان خردي که هست
زانکه صورت نيست آن جز معنويکي توان گفت از دهان تو سخن
گاه همچون ماه از بس نيکويگاه همچون آفتابي از جمال
کژ چه گويم راست به از هر دويمن ندانم کافتابي يا مهي
تو کله بنهاده کژ خوش مي‌رويعاشقان را جامه مي‌گردد قبا
من ندارم زهره تا گويم تويگفته بودي آنکه دل برد از تو کيست
دل به من ندهي و هرگز نشنويور بگويم من که تو بردي دلم
تو دلم ده تا شود کارم قويدل ندارم زان ضعيفم همچو موي
بر نخوردم از تو الا بدخويمن که تخم نيکوي کشتم مدام
درو نبود کانچه کاري بدرويتو که با من تخم کين کاري همه
تو به اعجاز سخن مي‌نگرويدر سخن عطار اگر معجز نمود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط