چرا برخی دیرازدواج می کنند؟
نويسنده: لیلا باقری - مهندس امیرعباس میرزاخانی
ازدواج به عنوان یکی ازوقایع مهم وحیاتی درزندگی افراد جامعه محسوب شده وازجنبههای مختلف مورد بررسی قرار می گیرد. یکی ازاین زوایا، سن شروع وبه اصطلاح وارد شدن به ازدواج است که می تواند تبعات جمعیتی، اجتماعی و روانی فراوانی به همراه داشته باشد. ازدواج علاوه برپاسخگویی بهنیازهای جنسی وعاطفی فرد، نیازهای افتصادی، ارتباطات اجتماعی وفرهنگی اورا نیزتنظیم می کند وبه خاطراهمیت وتاثیری که دارد، به عنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می آید.
علاوه برپیامدهای یاد شده، سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی وروانی نیزبه همراه داشته باشد. ازدواج درسنین بالاتر به آن معنا است که جوانان باید دوره های طولانی تررا درخویشتنداری جنسی ( الزام اخلاقی مالتوس) بگذرانند، که این خود باعث وارد شدن فشارروحی، روانی، افسردگی اضطراب وبه وجود آمدن بسیاری ازامراض روانی دیگری درآنان می شود.
ازدواج درسنین بالا علاوه برعوارض یاد شده ، باعث ایجاد فاصله بین والدین وفرزندان هم می شود . به موجب فاصله نسلی ، شکاف ودرمواردی تضاد نسلی به وجود می آید وهمین امرهمراه با بزرگ شدن بچه ها اختلاف سلیقه و نگرش های متفاوتی را دردرون خانواده به ثمرمی رساند. " اما افزایش سن ازدواج به افزایش سرمایه های اجتماعی منجرمی شود وفرد با دیدی بازترواندیشمندترهمسرخود را انتخاب می نماید. می توان گفت که این تاخیرنقش مثبتی درزندگی فرد داشته است، ولی دربسیاری از مواقع افزایش بیش ازحد سن ازدواج باعث سرخوردگی های عاطفی وروانی درفرد میشود که حتی توانمندی های فردی هم نمی تواند این سرخوردگی ها را درمان کند. دراصطلاح کلی می توان گفت که ازدواج فرد می بایست درسن مطلوب انجام شود نه آنقدرزود که صرفا مبتنی برغرایزجنسی ویا اجبارهای اقتصادی و اجتماعی باشد ونه آنقدردیرکه منجربه بروزاختلافات روانی ویا حتی آسیب های اجتماعی شود . "(۱)
"هر جامعه ای درمورد شکل پیوند جنسی، قوانینی دارد، ازجمله این قوانین سن ازدواج است. بیشترجوامع، سن یا دوره سنی خاصی را برای ازدواج زن ومرد مناسب می دانند. درایران نیزسن قانونی ازدواج۱۳ سال درحال حاضربرای دختران و۱۵ سال برای پسران است ولی آماروارقام بیانگراین است که ازدواج زنان ومردان درایران درگستره سنی۱۲-۳۵ سال برای زنان و۱۵-۴۰ سال برای مردان اتفاق می افتد ."(۲)
"سن ازدواج، سنی است که افراد درآن سن به زندگی زناشویی وارد می شوند. طبق بررسیهای به عمل آمده عامل تعیین کننده آن درگذشته وحال تغییریافته اند ولی سن زنان دراولین ازدواج درگذشته بستگی به نوسانات اقتصادی داشت."(۳)
"آمارهای موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج مردان درایران با تحول عمده ای روبه رونبوده وهمواره دراطراف سن ۲۵ سال درنوسان است، ولی سن ازدواج زنان بین سالهای۱۳۴۵-۸۱ با افزایش تدریجی همرده بوده واین افزایش دریکی دودهه اخیرشتاب بیشتری داشته است به طوری که درسال۱۳۸۱ بیش ازیک چهارم دختران۲۵-۲۹ ساله هنوزازدواج نکرده بودند. همچنین سن متوسط ازدواج زنان درایران طی سال های سرشماری (۱۳۴۵-۸۱) به تدریج افزایش یافته واز۱۸/۴ سال به۲۳/۲ سال رسیده در صورتی که سن متوسط مردان فقط از۲۵ سال به ۲۵/۹ سال رسیده است. براساس این آمارها بین سن ازدواج افراد باسواد به طورمتوسط۲ تا۳ سال اختلاف وجود دارد . "(۴)
آمارهای موجود درسالنامه آماری کشورنیزنشان می دهد که جمعیت افراد درسن ازدواج (مردان۲۴-۳۴) و(زنان ۱۵-۲۹ ) درحال افزایش است، به گونه ای که از۱۹ میلیون و۸۴۸ هزارو۹۳ نفردرسال۸۱ به۲۱ میلیون و۴۲۱ هزارو۵۴۱ نفردرسال۸۳ رسیده است. دراین آمارتعداد زنان درسن ازدواج بیشترازمردان است. باید گفت سن ازدواج علاوه بربلوغ جنسی تابعی ازعوامل اجتماعی واقتصادی وفرهنگی است. به گونه ای که هرسال ممکن است سن ازدواج تغییرکند به طوری کهمیانگین جهانی سن ازدواج برای مردان۳۰ سال وبرای زنان۲۷/۶ سال بوده است ودرایران این میانگین برای مردان۲۶/۷ وبرای زنان۲۳/۷ است. پس باید گفت سن ازدواج تابعی ازشرایط اجتماعی واقتصادی است. "برای مثال در پایان زمان ماقبل صنعتی ودرابتدای مرحله صنعتی شدن، مردان درسنین بالاتری ازدواج می کردند. علت اصلی تاخیردر ازدواج به عدم آمادگی اقتصادی افراد برمی گردد. بدین صورت که آماده شدن افراد برای ازدواج ازنظراقتصادی( تهیه امکانات لازم برای زندگی مستقل ) به زمان بیشتری نیازدارد. ازطرف دیگر، افزایش سن با صنعتی شدن را می توان به کمترشدن کنترل خانواده درازدواج نسبت داد."(۵)
به نظرمی رسد مسائل اقتصادی دردامنزدن به ابعاد اقتصادی بی تاثیرنبوده است. بیکاری وگسترش این معضل درسطح جامعه همراه با بالارفتن انتظارت اقتصادی خانواده ها، قسمت اعظمی ازانرژی جوان را کاهش می دهد، این کاهش انرژی اولین نمونه خود را دربالا رفتن سن ازدواج نشان می دهد. بسیاری ازدختران وپسران جوان متاثرازهمین نگاه اولویت اصلی خود را درانتخاب همسربرپایه چنین مسائلی قرارمی دهند. طبق آمارهای رسمی وغیر رسمی، میزان بیکاری درکشورما به حدی است که ازمیانگین جهانی بسیاربالاتراست وازمعضلات کشوربه شمارمی رود. هرچند موضوع بیکاری، همه اقشاراجتماعی را دربرمی گیرد، امام بیکاری فارغ التحصیلان - درسطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد وتا حدودی درمقطع دکترا برای بعضی رشته های تحصیلی - یکی ازمسائل حاد جامه امروزما را تشکیل می دهد. علاوه برآثاروتبعات این معضل درزمینه های مختلف دیگر، درامرازدواج جوانان - مخصوصا ازدواج مردان - بسیارنقش تعیین کننده ای ایفا می کند. بیکاری مردان ویا پایین بودن سطح دستمزدها برای جوانانی که با هردرجه تحصیلی مشغول به کارمی شوندونیز عدم امنیت شغلی درهنگام اشتغال به کار، ازموانعی است که موجب میشود تا پسران نتوانند اقدام به انتخاب همسربرای ازدواج وتشکیل خانواده کنند. ساختارهای اجتماعی، ویژگی های فردی ودسترسی به همسرمناسب، موجبات تعجیل یا تاخیردرازدواج را فراهم می آورند. "ولی گزینش شرایط ازدواج بیش ازهمه با اراده ما قابل تنظیم است.اینکه با چه کسی وچه موقع ازدواج کنیم به عوامل فردی وشرایط اجتماعی بستگی دارد. به همان نسبت نیز بالا رفتن سن ازدواج وعوامل اقتصادی واجتماعی برمناسبات خانوادگی وزن وشوهری اثرمی گذارد. نتیجه آنکه امرهمسرگزینی به طورلاینفکی شخصی واجتماعی بوده است. "(۶)
درگذشته زمان ازدواج وتشکیل خانواده، چرخه زندگی فرد را تحت تاثیرفرارمی داد، درآن دوران قواعد اجتماعی تعیین کننده زمان ازدواج بوده وخانواده اکثرا نوجوانان را درورود به سن بلوغ ویا حتی قبل ازآن به عقد هم درمیآوردند. این عمل علاوه براستفاده ازنیروی کارزن، تحکیم پایگاه اقتصادی خانواده را نشان می دهد، چرا که داشتن نسبت نزدیک تر خویشاوندی با همسرجدا ازازدواج های زودرس وغیرآزادانه ترمی تواند نشان ازحاکمیت نظام خانوادگی گسترده باشد. در نیمه دوم قرن بیستم ودرآستانه قرن بیست ویکم، تنوع وناهمانندی هنجاریهای اجتماعی علاوه براینکه جوامع کشورهای غربی را ازتمایزپذیری اجتماعی بیشتری برخوردارکرد، درکشورهای جهان سوم نیز، با توجه به ورود تحولات ناشی از مدرنیته به این جوامع، آنها را نیزتحت تاثیرقرارداد ویکدستی وهمانندی اجتماعی گذشته شان راتبدیل به تمایزاجتماعی کرد . درنتیچه این تغییرات گروهها واقشاراجتماعی کرد. درنتیجه این تغییرات، گروه ها واقشاراجتماعی، حتی افراد یک شبکه خویشاوندی وبالاترازآن افراد یک خانواده، دیگرمثل جامعه گذشته دارای افکار، عقاید والگوهای رفتارمشابهی نیستند بلکه هرگروه وحتی هرفردی ازالگوهای رفتارمتفاوتی پیروی می کند؛ این امرخود را درازدواج وهمسرگزینی به وضوح نشان می دهد. دختران وپسران کنونی مثل دوران گذشته نمی توانند همسرخود راندیده ونشناخته انتخاب نمایند و امیدواربه همسانی فکری، ارزشی وهنجاری درزندگی مشترک آینده شان باشند، لذا توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی وهنجاری درامرهمسرگزینی به صورت یکی ازمشکلات آنها درآمده ودربسیاری موارد به عنوان مانعی درامرازدواج آنان قرارگرفته است. آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امرمی تواند موجب شکنندگی ازدواج شده ودرنهایت به طلاق منجرشود.
"درمیان مهمترین فاکتورهای مدرنیزاسیون می توان به گسترش فرصت های تحصیلی ، تغییرات درنیروی کاروفعالیتهای شغلی، اشتغال زنان وشهرنشینی اشاره کرد. افرادی که درمناطق شهری زندگی می کنند به دلیل شیوه های زندگی متفاوت ونیزکنترل اجتماعی ضعیفترنسبت به مناطق روستایی ازدواج شان باتاخیرصورت می گیرد."(۷) جوانان امروزبه خاطرهجوم وسایل ارتباط جمعی تاثیربیشتری ازقالبهای دنیا مدرن می پذیرد ودرانتخاب همسر، معیارها و ملاکهای دنیای متمدن را بیش ازالگوهای ارزشی والدینشان درنظرمی گیرند. امروزه برای زنان معیارهایی ازقبیل نقش اجتماعی، تحصیلات دانشگاهی، تساوی حقوق با مردان، اشغال درکارهای خارج ازمنزل و... ازمسائلی است که مورد توجه آنان در انتخاب شوهرانشان است وبرای مردان جوانان نیزتصمیم گیری درپذیرش ویا عدم پذیرش خواسته های دختران جوانان در امورمذکورنقش تعیین کننده ای درانتخاب همرانشان دارد. ازطرف دیگروالدین درایران هنوزنقش تعیین کننده ای درمشاوره با فرزندانشان درانتخاب همسردارند وبعضا الگوهای ارزشیشان متفاوت با فرزندانشان است که موجب چالش بین معیارهای والدین وفرزندان می شود.
تحصیلات درسطح بالا ممکن است به طورمستقیم باعث تاخیردرسن ازدواج شود به عبارتی دیگردستاوردهای تحصیلی باعث مشارکت درنیروی کارشده ودرنتیجه جذابیت ازدواج کاهش داده وانگیزه اقتصادی ازدواج زود هنگام را با کمک به افزایش حقوق ودسترسی به فرصتهای بهترکاهش می دهد. "افزایش سن دراولین ازدواج درجامعه ایرانی بویژه درمورد دختران واقعیتی است که ازمجموعه عوامل تاثیرگذاردرتوسعه بویژه میزان آشنا متاثرشده است. میزان اشتغال به تحصیل دختران۱۰-۱۹ ساله ایرانی از۲۴/۷ درصد درسال۱۳۴۵ به حدود۷۰ درصد درسال۱۳۸۰ رسیده است، که افزایش۱۸۳ درصدی را نشان می دهد."(۹)
اکثردختران وپسران به دلیل آنکه فرد مناسب مورد دلخواهشان را نمی یابند تن به ازدواج نمی دهند. علاوه براین موضوع نوع تفکرخانواده نیزدراین مورد موثراست، چرا که خانواده ها دوست دارند بچه هایشان درچارچوب فکری آنها حرکت کنند. درحالی که خانواده ها ازاین نکته غافل هستند که نوع برخورد آنها موجب سختگیری بچه هایشان درمسئله ازدواج میشود. سن شروع پیوند درجوامع مختلف وبین زن ومرد کاملا فرق می کند. عوام موثردرسن ازدواج عبارتند ازسن بلوغ، همسر مناسب، قوانین ومقررات اجتماعی، فرهنگ جامعه، وضع اقتصادی، نوع شغل، میزان تحصیلات وجنس، یکی ازعوامل اصلی ازدواج عامل بلوغ است. سن بلوغ از۱۷-۱۲ سال متغیراست ولی سن شروع بلوغ به این معناست که فرد می بایست درآن سن ازدواج کند، ازهمین روازدواج درجوامع مختلف بین زن ومرد مختلف است. یکی ازکارکردهای ازدواج موفق، بویژه درسنین قانونی، جلوگیری ازگسترش نابهنجاری درجامعه است وبه خاطرهمین ازدواج ازلحاظ شرعی واجتماعی دارای اهمیت است.
علاوه برپیامدهای یاد شده، سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی وروانی نیزبه همراه داشته باشد. ازدواج درسنین بالاتر به آن معنا است که جوانان باید دوره های طولانی تررا درخویشتنداری جنسی ( الزام اخلاقی مالتوس) بگذرانند، که این خود باعث وارد شدن فشارروحی، روانی، افسردگی اضطراب وبه وجود آمدن بسیاری ازامراض روانی دیگری درآنان می شود.
ازدواج درسنین بالا علاوه برعوارض یاد شده ، باعث ایجاد فاصله بین والدین وفرزندان هم می شود . به موجب فاصله نسلی ، شکاف ودرمواردی تضاد نسلی به وجود می آید وهمین امرهمراه با بزرگ شدن بچه ها اختلاف سلیقه و نگرش های متفاوتی را دردرون خانواده به ثمرمی رساند. " اما افزایش سن ازدواج به افزایش سرمایه های اجتماعی منجرمی شود وفرد با دیدی بازترواندیشمندترهمسرخود را انتخاب می نماید. می توان گفت که این تاخیرنقش مثبتی درزندگی فرد داشته است، ولی دربسیاری از مواقع افزایش بیش ازحد سن ازدواج باعث سرخوردگی های عاطفی وروانی درفرد میشود که حتی توانمندی های فردی هم نمی تواند این سرخوردگی ها را درمان کند. دراصطلاح کلی می توان گفت که ازدواج فرد می بایست درسن مطلوب انجام شود نه آنقدرزود که صرفا مبتنی برغرایزجنسی ویا اجبارهای اقتصادی و اجتماعی باشد ونه آنقدردیرکه منجربه بروزاختلافات روانی ویا حتی آسیب های اجتماعی شود . "(۱)
"هر جامعه ای درمورد شکل پیوند جنسی، قوانینی دارد، ازجمله این قوانین سن ازدواج است. بیشترجوامع، سن یا دوره سنی خاصی را برای ازدواج زن ومرد مناسب می دانند. درایران نیزسن قانونی ازدواج۱۳ سال درحال حاضربرای دختران و۱۵ سال برای پسران است ولی آماروارقام بیانگراین است که ازدواج زنان ومردان درایران درگستره سنی۱۲-۳۵ سال برای زنان و۱۵-۴۰ سال برای مردان اتفاق می افتد ."(۲)
"سن ازدواج، سنی است که افراد درآن سن به زندگی زناشویی وارد می شوند. طبق بررسیهای به عمل آمده عامل تعیین کننده آن درگذشته وحال تغییریافته اند ولی سن زنان دراولین ازدواج درگذشته بستگی به نوسانات اقتصادی داشت."(۳)
"آمارهای موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج مردان درایران با تحول عمده ای روبه رونبوده وهمواره دراطراف سن ۲۵ سال درنوسان است، ولی سن ازدواج زنان بین سالهای۱۳۴۵-۸۱ با افزایش تدریجی همرده بوده واین افزایش دریکی دودهه اخیرشتاب بیشتری داشته است به طوری که درسال۱۳۸۱ بیش ازیک چهارم دختران۲۵-۲۹ ساله هنوزازدواج نکرده بودند. همچنین سن متوسط ازدواج زنان درایران طی سال های سرشماری (۱۳۴۵-۸۱) به تدریج افزایش یافته واز۱۸/۴ سال به۲۳/۲ سال رسیده در صورتی که سن متوسط مردان فقط از۲۵ سال به ۲۵/۹ سال رسیده است. براساس این آمارها بین سن ازدواج افراد باسواد به طورمتوسط۲ تا۳ سال اختلاف وجود دارد . "(۴)
آمارهای موجود درسالنامه آماری کشورنیزنشان می دهد که جمعیت افراد درسن ازدواج (مردان۲۴-۳۴) و(زنان ۱۵-۲۹ ) درحال افزایش است، به گونه ای که از۱۹ میلیون و۸۴۸ هزارو۹۳ نفردرسال۸۱ به۲۱ میلیون و۴۲۱ هزارو۵۴۱ نفردرسال۸۳ رسیده است. دراین آمارتعداد زنان درسن ازدواج بیشترازمردان است. باید گفت سن ازدواج علاوه بربلوغ جنسی تابعی ازعوامل اجتماعی واقتصادی وفرهنگی است. به گونه ای که هرسال ممکن است سن ازدواج تغییرکند به طوری کهمیانگین جهانی سن ازدواج برای مردان۳۰ سال وبرای زنان۲۷/۶ سال بوده است ودرایران این میانگین برای مردان۲۶/۷ وبرای زنان۲۳/۷ است. پس باید گفت سن ازدواج تابعی ازشرایط اجتماعی واقتصادی است. "برای مثال در پایان زمان ماقبل صنعتی ودرابتدای مرحله صنعتی شدن، مردان درسنین بالاتری ازدواج می کردند. علت اصلی تاخیردر ازدواج به عدم آمادگی اقتصادی افراد برمی گردد. بدین صورت که آماده شدن افراد برای ازدواج ازنظراقتصادی( تهیه امکانات لازم برای زندگی مستقل ) به زمان بیشتری نیازدارد. ازطرف دیگر، افزایش سن با صنعتی شدن را می توان به کمترشدن کنترل خانواده درازدواج نسبت داد."(۵)
به نظرمی رسد مسائل اقتصادی دردامنزدن به ابعاد اقتصادی بی تاثیرنبوده است. بیکاری وگسترش این معضل درسطح جامعه همراه با بالارفتن انتظارت اقتصادی خانواده ها، قسمت اعظمی ازانرژی جوان را کاهش می دهد، این کاهش انرژی اولین نمونه خود را دربالا رفتن سن ازدواج نشان می دهد. بسیاری ازدختران وپسران جوان متاثرازهمین نگاه اولویت اصلی خود را درانتخاب همسربرپایه چنین مسائلی قرارمی دهند. طبق آمارهای رسمی وغیر رسمی، میزان بیکاری درکشورما به حدی است که ازمیانگین جهانی بسیاربالاتراست وازمعضلات کشوربه شمارمی رود. هرچند موضوع بیکاری، همه اقشاراجتماعی را دربرمی گیرد، امام بیکاری فارغ التحصیلان - درسطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد وتا حدودی درمقطع دکترا برای بعضی رشته های تحصیلی - یکی ازمسائل حاد جامه امروزما را تشکیل می دهد. علاوه برآثاروتبعات این معضل درزمینه های مختلف دیگر، درامرازدواج جوانان - مخصوصا ازدواج مردان - بسیارنقش تعیین کننده ای ایفا می کند. بیکاری مردان ویا پایین بودن سطح دستمزدها برای جوانانی که با هردرجه تحصیلی مشغول به کارمی شوندونیز عدم امنیت شغلی درهنگام اشتغال به کار، ازموانعی است که موجب میشود تا پسران نتوانند اقدام به انتخاب همسربرای ازدواج وتشکیل خانواده کنند. ساختارهای اجتماعی، ویژگی های فردی ودسترسی به همسرمناسب، موجبات تعجیل یا تاخیردرازدواج را فراهم می آورند. "ولی گزینش شرایط ازدواج بیش ازهمه با اراده ما قابل تنظیم است.اینکه با چه کسی وچه موقع ازدواج کنیم به عوامل فردی وشرایط اجتماعی بستگی دارد. به همان نسبت نیز بالا رفتن سن ازدواج وعوامل اقتصادی واجتماعی برمناسبات خانوادگی وزن وشوهری اثرمی گذارد. نتیجه آنکه امرهمسرگزینی به طورلاینفکی شخصی واجتماعی بوده است. "(۶)
درگذشته زمان ازدواج وتشکیل خانواده، چرخه زندگی فرد را تحت تاثیرفرارمی داد، درآن دوران قواعد اجتماعی تعیین کننده زمان ازدواج بوده وخانواده اکثرا نوجوانان را درورود به سن بلوغ ویا حتی قبل ازآن به عقد هم درمیآوردند. این عمل علاوه براستفاده ازنیروی کارزن، تحکیم پایگاه اقتصادی خانواده را نشان می دهد، چرا که داشتن نسبت نزدیک تر خویشاوندی با همسرجدا ازازدواج های زودرس وغیرآزادانه ترمی تواند نشان ازحاکمیت نظام خانوادگی گسترده باشد. در نیمه دوم قرن بیستم ودرآستانه قرن بیست ویکم، تنوع وناهمانندی هنجاریهای اجتماعی علاوه براینکه جوامع کشورهای غربی را ازتمایزپذیری اجتماعی بیشتری برخوردارکرد، درکشورهای جهان سوم نیز، با توجه به ورود تحولات ناشی از مدرنیته به این جوامع، آنها را نیزتحت تاثیرقرارداد ویکدستی وهمانندی اجتماعی گذشته شان راتبدیل به تمایزاجتماعی کرد . درنتیچه این تغییرات گروهها واقشاراجتماعی کرد. درنتیجه این تغییرات، گروه ها واقشاراجتماعی، حتی افراد یک شبکه خویشاوندی وبالاترازآن افراد یک خانواده، دیگرمثل جامعه گذشته دارای افکار، عقاید والگوهای رفتارمشابهی نیستند بلکه هرگروه وحتی هرفردی ازالگوهای رفتارمتفاوتی پیروی می کند؛ این امرخود را درازدواج وهمسرگزینی به وضوح نشان می دهد. دختران وپسران کنونی مثل دوران گذشته نمی توانند همسرخود راندیده ونشناخته انتخاب نمایند و امیدواربه همسانی فکری، ارزشی وهنجاری درزندگی مشترک آینده شان باشند، لذا توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی وهنجاری درامرهمسرگزینی به صورت یکی ازمشکلات آنها درآمده ودربسیاری موارد به عنوان مانعی درامرازدواج آنان قرارگرفته است. آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امرمی تواند موجب شکنندگی ازدواج شده ودرنهایت به طلاق منجرشود.
"درمیان مهمترین فاکتورهای مدرنیزاسیون می توان به گسترش فرصت های تحصیلی ، تغییرات درنیروی کاروفعالیتهای شغلی، اشتغال زنان وشهرنشینی اشاره کرد. افرادی که درمناطق شهری زندگی می کنند به دلیل شیوه های زندگی متفاوت ونیزکنترل اجتماعی ضعیفترنسبت به مناطق روستایی ازدواج شان باتاخیرصورت می گیرد."(۷) جوانان امروزبه خاطرهجوم وسایل ارتباط جمعی تاثیربیشتری ازقالبهای دنیا مدرن می پذیرد ودرانتخاب همسر، معیارها و ملاکهای دنیای متمدن را بیش ازالگوهای ارزشی والدینشان درنظرمی گیرند. امروزه برای زنان معیارهایی ازقبیل نقش اجتماعی، تحصیلات دانشگاهی، تساوی حقوق با مردان، اشغال درکارهای خارج ازمنزل و... ازمسائلی است که مورد توجه آنان در انتخاب شوهرانشان است وبرای مردان جوانان نیزتصمیم گیری درپذیرش ویا عدم پذیرش خواسته های دختران جوانان در امورمذکورنقش تعیین کننده ای درانتخاب همرانشان دارد. ازطرف دیگروالدین درایران هنوزنقش تعیین کننده ای درمشاوره با فرزندانشان درانتخاب همسردارند وبعضا الگوهای ارزشیشان متفاوت با فرزندانشان است که موجب چالش بین معیارهای والدین وفرزندان می شود.
● سن ازدواج مردان
تحصیلات درسطح بالا ممکن است به طورمستقیم باعث تاخیردرسن ازدواج شود به عبارتی دیگردستاوردهای تحصیلی باعث مشارکت درنیروی کارشده ودرنتیجه جذابیت ازدواج کاهش داده وانگیزه اقتصادی ازدواج زود هنگام را با کمک به افزایش حقوق ودسترسی به فرصتهای بهترکاهش می دهد. "افزایش سن دراولین ازدواج درجامعه ایرانی بویژه درمورد دختران واقعیتی است که ازمجموعه عوامل تاثیرگذاردرتوسعه بویژه میزان آشنا متاثرشده است. میزان اشتغال به تحصیل دختران۱۰-۱۹ ساله ایرانی از۲۴/۷ درصد درسال۱۳۴۵ به حدود۷۰ درصد درسال۱۳۸۰ رسیده است، که افزایش۱۸۳ درصدی را نشان می دهد."(۹)
اکثردختران وپسران به دلیل آنکه فرد مناسب مورد دلخواهشان را نمی یابند تن به ازدواج نمی دهند. علاوه براین موضوع نوع تفکرخانواده نیزدراین مورد موثراست، چرا که خانواده ها دوست دارند بچه هایشان درچارچوب فکری آنها حرکت کنند. درحالی که خانواده ها ازاین نکته غافل هستند که نوع برخورد آنها موجب سختگیری بچه هایشان درمسئله ازدواج میشود. سن شروع پیوند درجوامع مختلف وبین زن ومرد کاملا فرق می کند. عوام موثردرسن ازدواج عبارتند ازسن بلوغ، همسر مناسب، قوانین ومقررات اجتماعی، فرهنگ جامعه، وضع اقتصادی، نوع شغل، میزان تحصیلات وجنس، یکی ازعوامل اصلی ازدواج عامل بلوغ است. سن بلوغ از۱۷-۱۲ سال متغیراست ولی سن شروع بلوغ به این معناست که فرد می بایست درآن سن ازدواج کند، ازهمین روازدواج درجوامع مختلف بین زن ومرد مختلف است. یکی ازکارکردهای ازدواج موفق، بویژه درسنین قانونی، جلوگیری ازگسترش نابهنجاری درجامعه است وبه خاطرهمین ازدواج ازلحاظ شرعی واجتماعی دارای اهمیت است.
پي نوشت ها :
۱- کاظمیپور، شهلا، «تحول سن ازدواج در ایران و عوامل جمعیتی موثر بر آن» پژوهش زنان، ۱۳۸۴، شماره ۳، ص۱۰۵ .
۲- همان، ص ۱۰۵
۳- میشل، آندره (جامعهشناسی خانواده و ازدواج) ترجمه فرنگیس اردلان- انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۴
۴-، ص۱۴۲.
۵- کاظمیپور، ص۱۰۶ .
۶- میشل آندره، ص۱۴۶ .
۷- گود، ویلیام، جی (خانواده و جامعه) ترجمه ویدا ناصحی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۵۲، ص ۹۷ .
۸- آستین افشان، پروانه (بررسی روند تحولات سن ازدواج و عوامل اجتماعی، جمعیتی موثر بر آن طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷.)
۹- محمودیان، حسین (سن ازدواج درحال افزایش) بررسی عوامل پشتیبانی، مجله علوم اجتماعی سال ۱۳۸۳، شماره ۲۴، ص ۴۳.
۱۰- (تحلیلی بر ازدواج در ایران) تهران، مرکز آمار ایران، مهر ماه ۱۳۸۳، ص ۱۷.