آشنایی با مباحث نظریه بازیها در روابط بین الملل

اولين بار اين نظريه، از سوي اميل بورل رياضيدان بزرگ فرانسوي در سال 1921 مطرح شد.بعدها دانشمندان ديگري به تکميل اين نظريه پرداختند.از جمله رياضي دان مشهور جان فون نيومان،در تلاش براي تکميل نظريه بازي ها در سال 1928 مدعي اثبات قضيه ي ((کم_بيشينه))شد.در همين راستا نيومان همراه با اسکار مورگنسترن نظريه بازي ها
سه‌شنبه، 20 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنایی با مباحث نظریه بازیها در روابط بین الملل

آشنایی با مباحث نظریه بازیها در روابط بین الملل
آشنایی با مباحث نظریه بازیها در روابط بین الملل


 






 

مقدمه:
 

اولين بار اين نظريه، از سوي اميل بورل رياضيدان بزرگ فرانسوي در سال 1921 مطرح شد.بعدها دانشمندان ديگري به تکميل اين نظريه پرداختند.از جمله رياضي دان مشهور جان فون نيومان،در تلاش براي تکميل نظريه بازي ها در سال 1928 مدعي اثبات قضيه ي ((کم_بيشينه))شد.در همين راستا نيومان همراه با اسکار مورگنسترن نظريه بازي ها را به عنوان روشي دقيق براي تجزيه و تحليل موقعيت هاي رقابت آميزي که متضمن منافع دو جانبه در زمينه هاي مختلف از جمله اقتصاد و جنگ است،مطرح کردند.توماس شلينگ اقتصاددان ديگري است که با نقادي از نظريه موجود باي ها نظريه ي چانه زني را مطرح کرده است. مارتين شوبيک نظريه پرداز ديگريست که به بحث در باره نظريه بازي ها پرداخته است.
برخي از کتابهايي که در زمينه ي نظريه بازي ها وجود دارد شامل :
-((نظريه بازي و رفتار اقتصادي)) جان فون نيومان و اسکار مورگنسترن
-((کاربرد نظريه بازي)) مارتين شوبيک
-((بازي ها براي جامعه،کار و جنگ)) مارتين شوبيک
-((تئوري بازي ها وتعادل قدرت)) هريسون واگنر

نظريه بازي ها و بررسي پديده هاي سياسي:
 

نظريه بازي ها بر نوعي استدلال انتزاعي حاصل تلفيق رياضيات و منطق استوار است. تقريباً تمامي نظريه پردازان بازي ها بر اين عقيده اند که نظريه مورد استفاده آنها متوجه شيوه رفتار بالفعل افراد در وضعيت هاي منازعاتي نيست بلکه بر رفتار موسوم به رفتار « صحيح عقلايي» در وضعيت هاي منازعه آميزي ناظر است که طي آنها شرکت کنندگان در منازعه سعي در « بردن » دارند.
افراد مي توانند در موقعيت هاي منازعاتي، به نحو غير عقلايي و هيجاني عمل کنند. ولي نظريه پردازان بازي ها معتقدند که افرادي که در بازي شرکت مي کنند با محاسبه گرايي عقلاني و با حدس زدن اقدامات طرف مقابل خود عمل کرده و سعي مي کنند که از طرف مقابل امتياز کسب کنند.

روابط بين الملل به عنوان بازي مرکب از تعارض و همکاري
 

سياست بين الملل را به بهترين نحو مي توان در چارچوب نظري بازي هايي درک کرد که متضمن ترکيب پيچيده و سيالي از گرايشات به سمت حاصل جمع صفر و غير صفرند.
جوزف فرانکل اعتقاد دارد که به طور مثال روابط فرانسه با آلمان از يک بازي با حاصل جمع صفر در اوايل دوران پس از جنگ ، يعني در هنگامي که فرانسه مي خواست آلمان ها را زير دست نگه دارد در داخل جوامع اروپايي به يک بازي با حاصل جمع متغير تحول يافت که در آن همکاري باعث تغيير سرشت رقابت آميز بازي و افزايش سريع پرداختها براي هر دو طرف شد.
هرسيون واگنر با مبدأ قرار دادن ويليام رايکردائر بر اينکه نظام هاي بين المللي ذاتاً بي ثباتند به تجزيه و تحليل توازن قدرت در داخل چارچوب نظريه بازي ها پرداخته است.
ويژگي هرج و مرج گونه نظام بين الملل، اين نظام را واجد خصيصه اساسي يک بازي چند نفره با حاصل جمع غير صفر يعني فقدان يک مرجع مرکزي که قادر به تعريف اهداف مشترک و تنظيم انتخابهاي بازيکنان باشد نموده است. هردولت بازيکن براي خويشتن لوازم بقا، منافع حياتي شخصي و سياستهايي را که موجب تقويت رفاه خود آن دولت مي شود تعيين ميکند. گاه محاسبات منافع ملي ايجاد مي کند که دولتهاي بازيکن، خواه دو، چند، بسياري يا قريب به اتفاق آنها با اتخاذ ديدگاه پيشبرد منافع متقابل، براي همکاري هم وعده شوند اينواقعيت به تبيين هر چند ناقص علت وجود پديده هايي نظير حقوق بين الملل عرفي، معاهدات کمک مي کند اما در يک نظام فاقد مرجع فائقه مرکزي که هيچ مکانيسمي براي به اجرا گذاشتن « قواعد» وجود ندارد نميتوان وعده هاي دولت ها را واجد قدرت الزامي مطلق دانست.
ترديدي نيست که در دوران سلاح هسته اي، تأکيد بر عنصر نفع مشترک و همکاري تلويحي براي پرهيز از جنگ عمومي به اميد آنکه کفه ي اين عناصر بر عنصر منافع واگر و تعارضات سنگيني کند شديداً لازم و مطلوب است. اما شايد نياز معقول به تخفيف زياده روي هاي خطرناک در عرصه منازعات ايدئولوژيک بين المللي برخي از تحليل گران را به نا ديده گرفتن اختلاف اساسي ميان بايد و هست سوق داده باشد. اگر رهبران سياسي تمام قدرتهاي عمده متقاعد مي شوند که سياست بين الملل دردوران سلاح هسته اي يک بازي با حاصل جمع غير صفر است هدايت و اداره بين الملل احتمالاً کنترل شده تر ميگرديد.
مي توانيم بگوئيم که سياست بين الملل براي اغلب « بازيکنان» يک بازي با حاصل جمع غير صفر است زيرا معمولاً دولتها گرايش به آن دارند که در فرآيندهاي تصميم گيري خود، در محدوده عقلانيت عمل کنند.
اما در هر دوراني ممکن است رقباي سياسي استراتژيکي وجود داشته باشند که رويارويي با يکديگر را واجد برخي ويژگي هاي يک بازي دو نفره با حاصل جمع صفر بدانند. اگر افراد و گروه ها در يک کشور کراراً به نحوي سخن گويند که گويا رابطه ي دو جانبه، يک بازي با حاصل جمع صفر است هتمايان آنها در کشور دوم نيز دير يا زود همان شيوه را در پيش خواهند گرفت . اگر گروهي که واجد سمت گيري ايدئولوژيک است و منازعه را نوعي بازي با حاصل جمع صفر مي بيند کنترل حکومت را به دست گيرد ممکن است آن منازعه به راستي به يک بازي با حاصل جمع صفر مبدل شود.

روابط بين الملل محدوديت نظريه بازي
 

صرف اظهار اينکه در روابط بين الملل با يک بازي با حاصل جمع غير صفر سر و کار داريم کافي نيست بايد ساختار بازي مورد بحث خود يعني بازيکنان ، قواعد و اهداف بازي پرداختها و ارزشي که بازيکنان براي آن قائلند، کليت بافت و زمينه اي که بازي در بستر آن اجرا مي شود، را به دقت معين سازيم. ممکن است يک بازي مشخص از ديد رهبران کشور، يک بازي با حاصل جمع صفر به نظر آيد ولي مردم آن کشور چنين برداشتي نداشته باشند.
به طورمثال جنگ جهاني دوم ميان آلمان و قدرتهاي متفق، تسليم بي قيد و شرط آلمان براي آلمان يک بازي با حاصل جمع صفر بود ولي مردم آلمان مي توانستند پس از تسليم بي قيد و شرط کشورشان باز هم به عنوان يک ملت به حيات خود ادامه دهند.
تفاوت ميان يک بازي با حاصل جمع صفر و يک بازي با حاصل جمع غير صفر به اين بستگي ندارد که يک بازي به نحوي مفهوم بندي شده باشد که يک طرف لزوماً از بين رود و طرف ديگر باقي بماند. صفر بودن حاصل جمع صرفاً بودن يا باختن بستگي دارد و نه لزوماً به بقا يا فناي بازيکنان به طور مثال در منازعه بين هند و پاکستان بر سر کشمير را درنظر مي گيريم . پرداخت اين بازي با حاصل جمع صفر کنترل بر اين منطقه است مادام که هند کنترل آن ا در دست دارد پاکستان از آن محروم است ولي ممکن است وضعيت حالت معکوس پيدا کند.
تکرار تاريخي يک بازي با حاصل جمع صفر ميان دو دولت بر سر کنترل يک منطقه مورد منازعه، ممکن است هيجانات سياسي را تا مرحله اي بالا برد که امر مورد منازعه بسيار بيشتر از هدف اوليه ارزش يابد و تماميت فيزيکي بازيکنان را در بر گيرد.
کنث روي به بررسي اين مسأله پرداخته که دولتها براي تدريج همکاري در ميان خود چه استراتژي هايي مي توانند اختيار کند. او در يافته که ساختار پرداختها يعني مزاياي همکاري متقابل در مقايسه با مزاياي عدم همکاري متقابل و مزاياي عدم همکاري يک جانبه در مقايسه با مزاياي همکاري يک جانبه براي تجزيه و تحليل مسايل داراي اهميت است.
در تحليل نهايي درک بازي سياست بين الملل با تمام پيچيدگي هايش چه براي ذهن بشر و چه براي بزرگترين ماشين هاي محاسبه گر بي نهايت دشوار و شايد حتي غير ممکن است مثلاً رابطه 3 جانبه آمريکا، شوروي و جمهوري خلق چين، کنش و واکنش هاي متقابل اين سه قدرت از کنش و واکنش هاي آنها با اروپاي غربي، اروپاي شرقي، ژاپن، غير ممکن است با اين وجود باز هم مي توان آن را ابزار سودمندي براي طرح فرضيه هايي دانست که ممکن است موجب روشن تر شدن مطالعه ي گزينه هاي استراتژيکي شوند که پيش روي تصميم گيرندگان سياست خارجي قرار دارد.

نظريه چانه زني شلينگ
 

توماس شلينگ از دانشگاه هاروارد هر چند به عنوان يک نظريه پرداز بر جسته ي بازي ها شناخته شده است ولي علاقه اصليش متوجه رياضيات بازي ها نيست او کار خويش را به عنوان يک اقتصاد دان آغاز کرد و توجهش به مسئله چانه زني معطوف شد. از نظر او منازعه بشري منازعه اي است که صرفاً به عنوان تضاد نيروهاي متخاصم شناخته نمي شود بلکه پديده پيچيده تر و ظريف تري است که در آن غالباً دشمني و همکاري به طرز پيچيده اي در روابط متقابل رقبا به هم آميخته و در فعل و انفعال با همند. او منازعه را امري مسلم مي انگارد ولي ضمناً وجود منافع مشترک ميان رقبا را نيز مي پذيرد. اين نظريه يک شيوه رفتار « معقول» را که متوجه بيشينه کردن ارزش هاست مفروض مي انگارد، و توجه خويش را بر اين واقعيت متمرکز مي سازد که بهترين گزينه ي اقدام براي هر شرکت کننده بستگي به اعمالي دارد که وي انتظار انجام آن را از شرکت کننده ديگر دارد.
پس شلينگ علاقه مند به مسائلي نظير اداره ي مذاکرات ، حفظ باز دارندگي قابل اعتماد ، اجراي وعده ها و وعيدها، لاف زني و کنترل تسليحات است او معتقد است که غالب موقعيت هاي استراتژيک بين االمللي هيچ مناسبتي با مفهوم بازي هاي با حاصل جمع صفر ندارد. از ديد وي دو ابر قدرت نمي توانند به طور عقلايي خود را در يک رقابت با حاصل جمع صفر درگير ببينند که به جنگ هسته اي مي انجامد حساب نهايي امتيازات در چنين بازي يي به احتمال بسيار نه صفر بلکه منهاي دو ( منهاي دو ابر قدرت) خواهد بود. او کمتر به کاربرد خشونت معتقد است و بيشتر متوجه مسئله ي تهديد به خشونت به عنوان ابزار تأثير گذاري بر رفتار طرف مقابل است.
شلينگ توجه خويش را بر پديده اي متمرکز ساخته است که گاه رابطه ي « دشمني محدود» يا « نظريه شراکت لرزان يا دشمني ناکامل» خوانده مي شود. اين مفهوم حکايت از وضعيتي دارد که طي آن طرف هاي يک منازعه عليرغم مخالفت استراتژيکي که با هم دارند قائل به نوعي حداقل منافع مشترک، و لو در حد پرهيز از فناي دو جانبه مي باشند. حتي وقتي طرف هاي درگيري بنا به دلايلي نمي توانند با يکديگر ارتباط مستقيم يا آشکار داشته باشند باز هم مي توانند با ثابت ماندن بر روي نکات بر جسته مورد علاقه ي مشترک حرکت هاي خويش را با هم هماهنگ کنند. مثلاً اگر يک زن و شوهر را در يک فروشگاه بزرگ چند طبقه از هم جدا کنيم هر يک ممکن است بکوشد محلي را حدس بزند که ديگري اگر با وي قرار ملاقات داشت با بيشترين احتمال به آن جا مي رفت.
وي بازي با حاصل جمع صفر را البته به عنوان نقطه عزيمت تحليل واقع بينانه ي استراتژيک بلکه به عنوان حد نهايي منازعه ي محض و خالص در يک سر طيف قرار مي دهد و در سر ديگر آن « تشريک مساعي محض» را جاي مي دهد که در آن هيچ گونه منافع واگرايي وجود ندارد زيرا در اين بازي بازيکنان همواره به اتفاق هم مي برند يا مي بازند . شلينگ اساساً به وضعيت هايي علاقه مند است که ميان اين دو حد قرار دارند يعني چانه زني ها يا بازي هاي « با انگيزه هاي مرکبي» که هم عنصر تعارض و هم عنصر وابستگي متقابل، هم واگرايي و هم گرايي منافع هم پنهان کاري و هم آشکار سازي را در بر دارند و خودش آن را مارپيچ تصاعدي انتظارت متقابل» مي نامد.
شلينگ همواره تکرار مي کند که هدف عمده در چانه زني براي هر طرف اين است که تعهدات و پاي بندي ها، وعده و وعيدهاي خود را چنان در چشم طرف ديگر معتبر جلوه دهد که از ديد او نوعي لاف زني به نظر نرسند. اگر رقيب شما بپندارد که شما راهي براي عقب شنيني خويش باز گذاشته ايد نه تعهدات و نه تهديدات شما را جدي نخواهد گرفت.

شبيه سازي در روابط بين الملل
 

شبيه سازي هر چند با نظريه بازي ها و بازي سازي ارتباط دارد ولي متفاوت از آن دو است در حالي که نظيريه ، بازي ها در پي يافتن نوعي استراتژي بهينه و به لحاظ رياضي معقول براي اجراي يک بازي است نظريه شبيه سازي به وضعيت « تظاهر به واقعيت» مي پردازد. يک آزمايش شبيه سازي عبارت از نوعي بازي است که نه فقط براي « بازي کردن» بلکه بيشتر به خاطر اثبات يک حقيقت معتبر در مورد فرآيندهاي اجتماعي بالفعل از طريق آشکار سازي اجزا يک مدل مصنوعي ولي پويا طراحي شده است بنابراين فنون شبيه سازي اساساً عبارت از فنون آزمايشگاهي يا تمهيداتي غير آزمايشگاهي هستند که امکان مطالعه ي نسخه ي بدل رفتار انسان را فراهم مي سازند. با استفاده از اين فنون، محققان مي کوشند، تا با آفريدن نوع ساده شده اي از يک پديده مشخص « در اين جا» که در کنترل آنها قرار دارد و به نحوي با پديده ي پيچيده اي « در آن جا که قابل کنترل نيست شبيه يا همريخت است در مورد آن پديده مطالب مهمي بياموزند».
بزرگترين فايده اين فنون در زمينه آموزش است. در شبيه سازي بين الملل که از سوي هاروارد گستکوف به عنوان يک ابزار آموزشي ايجاد شد شرکت کنندگان در آزمايش، نقش تصميم گيرندگان اصلي سياست داخلي و خارجي پنج يا شش دولت خيالي را به اجرا مي گذارند. بازيکنان با مطالعه ي سوابق مستند درباره نقش هاي خود و وضعيت کشورهاي خويش کسب اطلاعات مي کنند آنان بازي را هم با مد نظر قرار دادن قواعد آن و بيش از آن به اجرا گذاشتن خود بازي مي آموزند ويژگي اين بازي نيز مانند اکثريت عظيم بازي هاي سياسي محدوديت زماني است. به طور مثال چند ساعت بازي، به جاي يک ماه و يا يک سال واقعي گرفته مي شود. اهداف اصلي مي تواند در ابتدا مشخص شود و يا آنکه در جريان پيشرفت بازي توسط خود بازيکنان تعيين گردد.

شبيه سازي به عنوان ابزار آموزش
 

هواداران شبيه سازي براي مقاصد آموزشي، مدعي اند که شرکت در يک بازي، دانشجو را قادر مي سازد تا در يک فرآيند کنش و واکنش که ويژگي هاي اساسي و برگزيده واقعيت بين المللي را به طور تقليدي در خود دارد فعالانه شرکت جويد. مربياني که ارزش بالايي براي بازي سازي قائلند احتمالاً افرادي هستند که معتقدند « انجام يک کار» تجربه آموزشي برتري از « شنيدن در مورد آن کار» است.
بازي ها فرصتي براي دانشجويان فراهم مي آورند تا معرفت نظري حاصل از مطالعه، سخنراني ها و ساير منابع را به آزمون بکشند، دانشجويان را در برابر فشارهاي ملموسي که بر سياستگذاران وارد مي شود بن بست هايي که رودرروي آنان قرار مي گيرد و تنگناهايي که محدوديت منابع براي آنها به وجود مي آورد قرار مي دهند، دانشجو را قادر مي سازد تا تجربه ي تصميم گيري در يک بافت گروهي را به دست آورد، اما شبيه سازي به عنوان يک ابزار آموزشي منتقدان خاص خود را دارد. دانشجويان به ندرت اطلاعات کافي در مورد جهان واقعي سياست يا نقش هايي که بايد ايفا کنند دارند تا بتوانند « حتي به طور تقريبي همچون سياستمداران واقعي در جريان به کار انداختن نهادها و ماشين سياسي خويش» عمل کنند.

بازي سازي و علوم سياستگذاري
 

در بازي هايي که براي کمک به علوم سياست گذاري طراحي شده اند معمولاً تلاش بر آن است که بيشترين ميزان ممکن واقعگرايي تأمين شود. سياستگذاران حرفه اي به طور کلي به اجرا گذاشتن نقش مقامات رسمي دولت هاي واقعي و نه کشورهاي خيالي گرفتار در ظرافت ها و پيچيدگي هاي فرآيند تعاملي بين المللي سود بيشتري مي برند. ممکن است به بازيکنان دستور داده شود که «استراتژي هاي پيش بيني شده » (مبتني بر نحوه رفتاري که بر اساس تجربيات تاريخي از دولت هاي مشخص انتظار مي رود) يا استراتژي بهينه ( مبتني بر آن چه فرد، قطع نظر از محدوديت هاي داخلي و خارجي موجود، بر حسب اوضاع و احوال به عنوان بهترين استراتژي مي شناسد) يا تلفيقي از اين دو را به اجرا گذارد.
شرکت کنندگان در اين بازي ها دريافتند که با شرکت در يک آزمايش بازي سازي ناظر بر يک معضل حاد بين المللي، بصيرتي نو درباره پيچيدگي هاي موقعيت ها، چرخش هاي غير منتظره اي که ممکن است در سير حوادث رخ دهد به دست نيافته اند.

بازي سازي و نظريه پردازي
 

سومين کاربرد بر اساس بازي سازي، در حوزه پژوهش و نظريه پردازي است. در اين جا هدف اصلي فراهم ساختن تجربيات شخصي ارزشمند به کمک فرآيند بازي سازي، خواه براي دانشجويان يا براي سياستگذاران ، نيست بلکه هدف به آزمون کشيدن فرضيه هاي دانش اجتماعي است. با مشاهده دقيق رفتار گروهي از سياستمداران مجرب در جريان بحراني که باواقع بيني شبيه سازي شده است قادر خواهيم بود در مورد ارزش هاي سياسي، دريافت هاي استراتژيک، شيوه هاي مهار منازعه اي که اين سياستگذاران در شرايط بروز يک بحراني واقعي با آن بحران فرضي استفاده از آن را ترجيح مي دهند استنباط هاي جالبي به دست مي آوريم. ولي اين به نوعي پيشگويي بسيار خاص و ملموس است که بيشتر، براي اداره اطلاعات ديپلماتيک مناسب است تا براي دانش اجتماعي دانشمند علوم اجتماعي بيشتر علاقه مند به تصميماتي است که قابليت کار بست عام دارند و به آن دسته از اختلافات جزئي و ظريفي که ميان موقعيت هاي تاريخي و منحصر به فرد وجود دارد و اطلاع از آنها در صلاحيت کارشناسان کشور ( وزارت امور خارجه) است توجه کمتري دارند. سياست گذاران خواهان آنند که هر چه بيشتر در مورد « اين » بحران يا موقعيت سياستگذاري خاص آگاهي به دست آورند تا بدين وسيله بتوانند بر نتايج همان بحران يا موقعيت خاص، به نحو مطلوبي تأثير بگذارند. از طرف ديگر دانشمند علوم اجتماعي متوجه اين موقعيت نيست. علاقه و توجه اصلي وي معطوف به تعميمات و احتمالات عام است.
منبع : نظريه متعارض در روابط بين الملل / جيمز دوئرتي، رابرت فالتر گراف؛ ترجمه عليرضا طيب و وحيد بزرگي- تهران : قومس، 1384.
برگرفته از مقاله نظريه بازي ها، بازي سازي، شبيه سازي و چانه زني / خلاصه درسي از نظريه هاي روابط بينالملل / تهيه و تنظيم: خانم مليحه رمضاني / دانشجوي کارشناسي ارشد علوم سياسي / تاريخ 7 آذر 1387
اخذ شده از سایت : http://shooan.blogfa.com/post-82.aspx

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mmaaam



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط