دروغگویی و علل آن در کودکان
مقدمه
چرا بعضی از کودکان دروغ میگویند؟
در صورتی که اگر بخواهیمکودکان خود را با شخصیتی مثبت و عالی به بار آوریم، باید همه استعدادهای مثبت آنانرا پرورش داده و ضمن ایجاد هماهنگی بین استعدادهای مثبت ، استعدادهای منفی را تضعیفو به سرحد انهدام بکشانیم و این کار با امتناع غرایز مثبت آنان از راه صحیح وانهدام یا هدایت غرایز منفی امکان پذیر میباشد. با غرایز چهارگونه رفتار میتوانیمداشته باشیم. اقناع غریزه در حد امکان و به صورت معمولی ، سرکوب غریزه ، تعریفغریزه و تصعید غریزه. حال ببینیم که با کودکان خود چه کردهایم؟ آیا به راستی صالحو قادر بودهایم که غرایز آنان را اقناع یا غرایز سرکوب و تعریف شدهشان را هدایت وتصعید نماییم؟
آیا به راستی استعدادهای مثبت آنان را پرورش دادهایم؟ آیا درمورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان را پرورش دادهایم؟ آیا در مورد انهدامیا اصلاح استعدادهای منفی آنان قدم مثبتی برداشتهایم؟ آیا اصولا شناخت صحیح ومهارت لازم را درباره مسائل تربیتی دارا بودهایم یا همهاش حرافی بوده و بس؟ آیاپرهیزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافی است؟ همانطوری که در این زمینه چراها زیاداست، آیاها هم نسبتا زیاد میباشد.
ناتوانی یکی از علل دروغگویی
مادر میگوید با "الف" بازی نکن زیرا "الف" کودک بیتربیتی است. اماکودک وقتی از منزل خارج میشود و در کوچه "الف" میبیند. بنابه نیازهای غریزی وعاطفی ، یا با او صحبت میکند. به بازی مشغول میشود و بعد که زمان برگشتن به منزلفرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر میپرسد: در کوچه با چه کسی بازی میکردی؟جواب می دهد با "ج" زیرا اولا دلش میخواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنونشان دهد. ثانیا دلش نمیخواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونتآمیزی دست بزند لذا به حربهای که در نظر او راحتترین و کارآترین حربههاست یعنیبه دروغ متوسل میشود
.
ترس از والدین به عنوان یکی از علل دروغگویی
یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق بهدست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغگردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را میپذیرد و در این فرمانپذیریهیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمیدهد پایههای اخلاقی سست و نااستواری خواهدداشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بودهانجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیدهشده و به درجات پایینتر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدینبرای انجام کاری که از فرزندشان میخواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوندمیل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بینرود.
کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین ، کمکم از آنانفاصله گرفته و خود را جدا احساس میکند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغمیگردد زیرا احساس میکند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زدچوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساساستقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورتلزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.
خودنمایی یکی از علل دروغگویی
بالاخره خیالمیکند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برایخودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنانشاخداری میگویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین میشود و گاه ، کارهایی را بهدروغ به خود نسبت میدهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجهاطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی میزند که با جثهو سن و سالش جور درنمیآید.
آنچه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی وجلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر استکودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هرچند که بیجا و بیموقع هم باشد گوش فرادهیم کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام میدهند به دیده تحسین و تکریمبنگریم. مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند، هر از چندگاه وبه مناسبتهای مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجید تشویق آمیزی از آنها نیابیم.
منبع:تبیان
/ج
منبع:تبیان
این مقاله توسط کاربر محترمmadahsniperارسال شده است.