زندگي يعني تغيير کردن

پسري 21 ساله هستم. دانشجوي ترم سوم يکي از دانشگاه هاي کشور، از هنگامي که وارد دانشگاه شده ام نمي دانم به چه علتي اعتماد به نفس خودم را ازدست داده ام. مدتي است نتوانسته ام به راحتي با کسي دوست شوم. علاقه ام به درس خواندن کاهش پيدا کرده وسطح نمراتم به شدت افت کرده است؛ به طوري که دو ترم مشروط شده
چهارشنبه، 8 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي يعني تغيير کردن

زندگي يعني تغيير کردن
زندگي يعني تغيير کردن


 





 
گاهي تغيير دلخواه ماست اما گاهي وقتي شرايط عوض مي شود، ما خودمان را منطبق نمي کنيم

سوال شما
 

پسري 21 ساله هستم. دانشجوي ترم سوم يکي از دانشگاه هاي کشور، از هنگامي که وارد دانشگاه شده ام نمي دانم به چه علتي اعتماد به نفس خودم را ازدست داده ام. مدتي است نتوانسته ام به راحتي با کسي دوست شوم. علاقه ام به درس خواندن کاهش پيدا کرده وسطح نمراتم به شدت افت کرده است؛ به طوري که دو ترم مشروط شده ام. خانواده ام هم خيلي ناراحت هستند. تلاش آنها براي کمک به من، بيشتر مرا ناراحت مي کند وباعث شده با آنها درگير شوم. نمي دانم براي رفع اين مشکل چه بايد بکنم؟
«تغيير» جزو جدايي ناپذير زندگي هر انساني است و مسلماً هيچ کس از اين قاعده مستثنا نيست. گاهي اين تغييرات قابل پيش بيني و گاهي غيرقابل پيش بيني هستند. گاهي تغييرات قسمتي از فرايند بهنجار و طبيعي تحول انسان هستند وگاهي فراتر و متفاوت با آن و گاهي تغيير، اتفاقي است متناسب با خواست و دلخواه فرد ولي گاهي اين چنين نيست. گاهي تغيير جزئي است وقسمت کوچکي از زندگي فرد را شامل مي شود ولي گاهي به صورت گسترده اتفاق مي افتد. نکته مهم اين است که تاثيرگذاري هر نوع تغييري، بيشتر تحت تاثير «برداشت» فرد از «موقعيت» و «تغيير» است.
آنچه بيان شده، بيانگر تغييراتي است که به موازات يکديگر حاصل شده اند و دراينجا مساله ايشان از اين زوايه بررسي مي شود.

صميمت نخستين قدم
 

ابتدا اينکه اين آقا بنا به نظريه رشد رواني -اجتماعي «اريک اريکسون» وارد مرحله اي شده است که صميميت و نياز به آن مشخصه آن است. گاهي براي افرادي صميمي شدن سخت است، چون معناي صميميت با دوره قبلي و هنگامي که فرد در دوره دبيرستان است، متفاوت است. مهارت هاي لازم براي دوست يابي و انتظارات ايجاد شده از رابطه دوستانه و صميمي، تغيير پيدا مي کند و گاهي براي بعضي از افراد انطباق پيدا کردن با شرايط جديد سخت مي شود.
از سوي ديگر، همزمان با تمام شدن دبيرستان و با رسيدن به سن قانوني، تغييراتي در نحوه ارتباط فرد با محيط هم اتفاق مي افتد که اگر درباره آن به صراحت هم صحبت نشود، وجود دارد و مثلاً اينکه مسووليت اعمال ورفتار هر شخص مستقيماً با خود اوست و مکانيسم هاي حمايت قبلي مانند خانواده در بعضي موقعيت ها کارايي ندارند. اين مساله مخصوصاً از لحاظ قانوني کاملاً عينيت دارد و قانون هر فرد را مسؤول مستقيم رفتار آن شخص مي داند. گاهي و براي بعضي افراد مواجه شدن با اين واقعيت که مسؤوليت رفتار شان چه از لحاظ قانوني و چه اجتماعي از اين به بعد با خودشان است، اضطراب آور مي شود ونتيجه آن ناتواني در انطباق پيدا کردن با شرايط يا محيط جديد است.

مسائل پشت پرده
 

امکان دارد فرد در رشته، دانشگاه يا شهري قبول شده است که به آن علاقه مند نيست. براي مثال نمرات بالا در دبيرستان اين تصور را براي فرد و اطرافيانش پيش مي آورد که بايد در دانشگاه در رشته اي که دوست دارد يا در دانشگاهي خاص قبول شود. ناتواني وي در رسيدن به انتظاراتش باعث احساس ناکامي مي شود واگر نتواند اين واقعيت را بپذيرد احتمال دارد روابط و بازده تحصيل اين فرد کاهش يابد.
يکي از مشکلات اساسي که ما انسان ها با آن دست به گريبان هستيم، اين است که اگر واقعيت موجود با حقيقتي که در ذهن ماست يکسان نباشد -چه در مورد خودمان، چه در مورد نزديکانمان و چه در ارتباط با اتفاقات -سعي مي کنيم واقعيت را نديده بگيريم، آن را انکار و تحريف کنيم. اين رفتارها بيشتر در رابطه با واقعيت هايي است که هيجان يا عاطفه همراه با آن قوي هم هست. دراين موقعيت ها شناخت پيدا کردن و آگاه شدن دردناک مي شود وفرد ترجيح مي دهد از آن فرار کند؛ يعني به جاي مواجه شدن با آن، از مکانيسم هاي ديگري مانند «خشمگين شدن » يا «قبول نکردن» استفاده کند. اين افراد به جاي گفت و گو بحث و جدل مي کنند و اين جدل ها بدون رسيدن به نتيجه اي که بتواند مساله را حل کند، رها مي شوند. در واقع فرد پس از صرف مقدار زيادي انرژي رواني - چه به صورت هشيار و چه ناهشيار-هنوز با آن مساله دست به گريبان است، بدون آنکه مساله به طور واقعي حل شود، مثل کسي که متوجه مي شود توانايي اش در مساله اي خاص به حدي که تصور مي کرده، نيست.

مشکل را حل کنيم
 

هدف از بيان اين نکات اين است که اين فرد بتواند به اين حقيقت دست يابد که مشکلي که بيان کرده داراي ابعاد گوناگون است وبايد از ابعاد گوناگون مورد بررسي قرار گيرد و تا زماني که اين بررسي انجام نشود، امکان پيدا کردن راه حل دقيقي براي آن وجود ندارد، ولي آنچه مهم تر از حل اين مساله است، اين است که زندگي هر فردي مملو از تغييرات ريز و درشت است. نحوه «مواجهه» ما با اين تغييرات، مهم تر از توانايي يا ناتواني ما در حل آنهاست. اگر کسي در مواجهه با تغييري که برايش خوشايند نيست، فوراً خودش را ببازد، عصباني شود و رفتارش تغيير کند، بازده کاري و تحصيلي اش کاهش مي يابد و روابط اجتماعي اش تغيير مي کند و شکي نيست که بر ميزان مشکلاتش افزوده مي شود. پس شايد آنچه بايد بررسي شود اين است که چه تغييراتي رخ داده است و تاثير اين تغييرات چگونه بوده و زمينه بروز آنها چه بوده است و حالا براي رفع اين مشکل چه بايد کرد.
منبع: نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط