يهوديان ايران وتحريف تاريخ معاصر(2)
2. کتاب يهوديان ايراني در تاريخ معاصر
الف) مقاله ي بررسي تطبيقي يهود ستيزي در کشورهاي اروپايي و ايران، به قلم شيرين دوخت دقيقيان که در آن اتهامات متعددي را متوجه مسلمانان ايران، به جهت آنچه که نويسنده از آن به عنوان ظلم و ستم به يهوديان ياد کرده، نموده است.
ب) مقاله ي انقلاب مشروطه، نخستين گام براي مبارزه با يهود ستيزي در ايران قرن بيستم، نوشته ي ژاله پير نظر.
ج) مقاله ي يهوديان ايراني و موسيقي، نوشته ي آلن شائولي .
د) مقاله ي فيلم يهوديان مشهد اين مقاله به صورت گسترده اي به طرح تحريف هاي متعددي در خصوص مسلمان شدن يهوديان ساکن در مشهد در سال هاي گذشته پرداخته است. اين مقاله در پي آن است که عنوان کند، مسلمان شدن اين دسته از يهوديان به اجبار و به دليل ترس از مسلمانان بوده است. اين مقاله به گونه اي مي کوشد تا موضوع يهود ستيزي را در ايران را به خواننده القا کند. آمنون نتصر، استاد ايران شناسي دانشگاه عبري بيت المقدس (1) در اين مقاله مي نويسد:
تحقيقات نشان مي دهد که وقتي در 27 مارس 1839 اين فاجعه ي بزرگ در مشهد روي داد ( قتل عام يهوديان) عده ي زيادي از وقوع آن بي خبر ماندند و مدت ها پس از قتل عام، کسي از آن با اطلاع نشد. يهوديان دنيا از اين رويداد فجيع تنها در دهه ي سوم قرن بعد آگاه شدند، اما از قرار معلوم تعداد معدودي از اين ماجرا خبر داشتند.(2).
نکته ي جالب اين که نويسنده، خود اذعان مي دارد که کسي از اين ماجرا خبر دار نشده است. سوال اينجاست که در صورت صحت ادعاي دروغين نويسنده در خصوص اين چنين قتل عام فجيعي، چطور اين واقعه انعکاسي نداشته و کسي از آن با خبر نشده است؟ منبع و استناد نويسنده براي طرح اين ادعا چه مي باشد؟ جز اين که اين واقعه توسط يهوديان نقل شده است.
ه) نمونه ي تحريف آشکار ديگر، مقاله ي نقش يهوديان در ايران انقلاب مشروطيت مي باشدکه توسط آمنون نتصر به رشته ي تحرير در آمده است. وي در اين مقاله کوشيده عنوان کند يهوديان نقش مهمي را در انقلاب مشروطيت داشته اند. وي با طرح نام دو تن از يهوديان و تعميم آن به انقلاب مشروطيت بيان مي دارد که يهوديان نقش به سزايي را در اين تحول تاريخي داشته اند. وي در بخشي از اين مقاله مي نويسد:
... انقلاب مشروطيت در ايران يکي از بزرگ ترين تحولات تاريخي قرن اخير براي ايرانيان و براي اقليت مذهبي اين کشور به شمار مي رود. علت اساسي اين امر را بايد در فقدان منابع کتبي و شفاهي دانست. دکتر حبيب لوي، قريب نيم قرن پس از انقلاب مشروطيت گزارشي کوتاه در جلد سوم تاريخ يهود ايران خود آورده است که جمعا بيش از دو سه ورق از حجم کتاب را نمي گيرد. جاي تعجب و تأسف است که چنين پديده ي مهم نتوانسته است حتي موضوع يک مقاله ي تحقيقي در جرايد يهوديان باشد. قريب ده سال پس از انقلاب مشروطيت، يهوديان نخستين روزنامه ي خود را به نام شالوم در تهران منتشر ساختند و چيز قابل توجهي در اين مورد در جريده ي خود نياوردند. (3)
نکته ي جالب در مطالب نويسنده ي سطور فوق اين است که علي رغم ادعاهاي مکرر، نويسنده (نتصر) خود اذعان مي دارد که مطلب قابل توجهي در خصوص نقش يهوديان در شکل گيري انقلاب مشروطيت حتي در منابع يهوديان وجود ندارد. تلاش نويسنده جهت تاريخ سازي و جعل تاريخ در اين مقاله به خوبي مشهود مي باشد.
تلاش نتصر جهت طرح نام دو تن از يهوديان و همراهي آنها با انقلاب مشروطه ي ايران در حالي صورت مي پذيرد که حبيب لوي در کتاب خاطرات خود در خصوص يکي از اين دو نفر چنين مي نويسد:
عزيز آشر يکي از جنگندگاني است که افتخار فتح تهران از آن است. وي پس از پيروزي مشروطيت در تهران به شغل عکاسي پرداخت و چون به سا ل هاي پيري رسيد
در اسرائيل سکني گزيد.(4)
فرجام فردي که به ادعاي نتصر در انقلاب مشروطيت نقش داشته و خود را فدايي ايران مي کند، با مطالب مطرح از سوي لوي، نکته ي جالبي است که چگونگي جمع شدن اين دو موضوع و قضاوت آن را به خوانندگان واگذار مي کنيم.
3. کتاب پادياوند
در مطلب مورد نظر عنوان شده است که اين دو شاعر به زبان فارسي و خط الرسم عبري شعر سروده اند. اين سوال در اين جا مطرح مي شود، چطور فردي که به خط الرسم عبري شعر سروده، توانسته بر ادبيات فارسي تأثير به سزايي داشته باشد؟ اصولا چه ارتباطي بين خط عبري و ادبيات فارسي وجود دارد که نويسندگان کتاب سعي در طرح و بزرگنمايي آن دارند.
4. کتاب خاطرات حاخام يديديا شوفط
1. تناقضات متعدد
2. ايجاد نقشي کاذب از يهوديان در فرايند تحولات تاريخي
3. اتهام و افترا به انقلاب اسلامي و رهبران آن
در خصوص تحريف هاي موجود در کتاب مي توان به مواردي اشاره داشت:
نويسنده در جايي در خصوص امام مي نويسد:
هرگز يادم نمي رود، وقتي آقاي خميني به پلکان هواپيما آمد به دستور بلند گو همه ي استقبال کنندگان زانو زدند خود من، راو داويد و بقيه همه به ناچار زانو زديم و در همان حال زانو زده به سخنان او گوش داديم (6)
در قسمت ديگر کتاب آمده است:
تير باران شخص لايق،فداکار، بي گناه، و خدمتگزاري مثل مرحوم حبيب القانيان که عاشق ايران و حامي بدبختان وبي چاره ها بود... يکي از تلخ ترين خاطرات دوران زندگي حقير مي باشد (7)
تحريف ديگري که مي توان به آن اشاره کرد، نقل قول نويسنده در خصوص امام مي باشد:
موقعي که من در پاريس بودم، بزرگان يهوديان پاريس و نمايندگان کليميان يک روز آمدند نزد من و گفتند حضرت آيت الله، شما يک روزي تشريف مي بريد به ايران و صاحب قدرت مي شويد. لطفا از يهوديان ايران توجه بفرمائيد و آقاي خميني گفت: من پيش بيني شما را هرگز فراموش نمي کنم .(8)
4. کتاب تاريخ جامعه يهوديان
اين کتاب توسط حبيب لوي تأليف و به وسيله ي هوشنگ ابرامي بازنويسي و در امريکا در سال 1997 به چاپ رسيده است. نويسنده دراين کتاب به تشريح تاريخ يهوديان ايران از ازمنه ي تاريخي پرداخته است. نويسنده در عين بررسي تاريخچه يهوديان در ايران، به طرق مختلف به تحريف تاريخ پرداخته و اتهامات متعددي را متوجه مسلمانان به دليل آن چه که نويسنده از آن به عنوان يهود ستيزي ياد کرده، نموده است. محورهاي کلي اين کتاب را مي توان در موارد زير بيان داشت:
الف) ترسيم چهره اي مظلوم از يهوديان در تاريخ ايران
ب) بيان اين نکته که در اعصار مختلف تاريخ ايران، ظلم و ستم فراواني به يهوديان روا داشته شده است.
ج) متهم نمودن مسلمانان به آزار و اذيت يهوديان و فشار به آنها جهت پذيرش دين اسلام
د) توهين به روحانيت و معرفي آنها به عنوان مسببين کشتار يهوديان
نويسنده در خصوص ادعاهاي خود در متن کتاب به هيچ منبع يا سند معتبري استناد نکرده و صرفا به ذکر منابعي به صورت کلي در انتهاي کتاب بسنده کرده است.
• انقلاب اسلامي و يهوديان ايران
بايد گفت مواضع يهوديان در پيش از انقلاب در موارد زير قابل بيان مي باشد:
1. حمايت از حکومت پهلوي
2. پشتيباني و حمايت از اسرائيل به طرق مختلف:
الف) حمايت نظامي با حضور در ارتش اين رژيم
ب) پشتيباني مالي و ارسال کمک هاي نقدي در جهت تقويت اقتصادي اين رژيم
پينوشتها:
1. آمنون نتصر (ناصر سلوکي) در سال 1313 (1934) در رشت متولد گرديد در سال 1329 (1950) در سن جواني به فلسطين اشغالي رفت. او از سال 1349 (1970) تا کنون استاد ايران شناسي در دانشگاه عبري بيت المقدس است.
2. يهوديان ايراني در تاريخ معاصر، مرکز تاريخ شفاهي يهوديان، کاليفرنيا، 1996، ص 243 و 244.
3. همان، جلد اول، ص32
4. حبيب لوي، تاريخ جامع يهوديان، باز نوشته هوشنگ ابرامي، بنياد فرهنگي حبيب لوي، لس آنجلس، 1997، ص472
5. پادياوند، جلد اول، انتشارات مزدا، لس آنجلس ، 1996، ص 54 و 58
6. منوچهر کوهن، خاطرات حاخام يديديا شوفط، فرهنگي حاخام يديديا شوفط، لس آنجلس،2001،ص 293
7. همان، ص 313
8. همان، ص 296
ادامه دارد...
/ج