چگونه در شرایط پرفشار خونسردی خود را حفظ کنیم؟
همه می دانیم که وجود استرس به سلامت جسمی ما آسیب وارد می کند، اما در این مقاله می خواهیم از مضرات استرس در زندگی شغلی آگاه شویم. مردم معمولاً هنگامی که فشار کاری شان به بالاترین حد می رسد، عقل خود را از دست می دهند و بدون کمک گرفتن از فکر خود دست به کارهایی می زنند که بعدها موجب پشیمانی آنها می شود.
ما چالش را دوست داریم؛ باید چالش داشته باشیم.متاسفانه ما وقتی دچار اشکال میشویم که اگر بیش از حد بارگذاری و ما را غرق کنید( رو به مسئولین )، بسیاری از افراد درباره "فشار ناسالم" شروع به صحبت میکنند و در واقع این همه گفتی به وحشت تبدیل میشود."
گاهی اوقات سخت است آرام باشید و به طور کامل در محیط کاری خود ادغام شوید و محیط کاری را درک کنید.
هر روز اتفاقات عاطفی رخ میدهد: نظرات غیرمنتظره که شما را از مسیر خود منحرف میکنند، رؤسایی که بیش از حد سختگیر هستند، همکارانی که ناراحت کننده هستند، اشتباهاتی که انجام میدهید. وقتی این اتفاقات در محیطهای عمومی رخ میدهند، در این هنگام کار برای شما سخت میشود، بخصوص که نه می توانید به کسی چیزی بگویید و یا نه میتوانید آنها را بروز دهید.
مشاوره مابرای شما در اینجا نیست که احساسات خود را تحت فشار بگذارید. بلکه فرصتی است برای یادگیری چگونگی مکث، و به دست آوردن وضوحی که برای پاسخ این فشارها به آن نیاز دارید، هم در لحظه و هم بعد از گذشت آن. با بازگشت تیم های بیشتر به دفتر، خاموش کردن دوربین خود برای مدت زمان معین گزینه ای برای ناپدید شدن نخواهد بود.
او به شما می گوید که قصد دست انداختن و برتری جویی نسبت به او را داشته اید. شما در جواب او می گویید که بهتر است کوتاه بیاید و این قدر حساس نباشد.برای او تشریح می کنید که وقت شما کوتاه بوده و برای رعایت ادب و احترام زمان کافی نداشته اید.
او از کوره در می رود و شما را متهم می کند به دزدی کردن از پروژه و شما را مسؤول تمام خرابی هایی می خواند که... بحث بالا می گیرد و چند تن از همکارهای دیگر هم به شما می پیوندند، اما آنها نیز نمی توانند کاری از پیش ببرند.
در این حال چون منطق خود را از دست داده اید، تصویری از ناکامی ها در ذهن شما نقش می بندد و فقط موجب می شود که استرس خود و اطرافیان تان افزایش یابد. به جای بهره گیری از منطق و ادراک به خوی غیرانسانی خود اتکا نکنید. راه حل این است که حالت تدافعی به خود نگیرید و با اتکا به قوانین عقلی نقد وارده را رد کنید.
اگر تو به خاطر نامه ی من آزرده شدی همین جا از تو عذرخواهی می کنم.» با رعایت ادب و نزاکت در مقابل خصومت، می توانید طرف مقابل تان را خلع سلاح کنید، زیرا او منتظر پاسخی از روی عصبانیت است.
حتی اگر حق با شماست، اثبات این مطلب برای یک همکار خودسر کار بی فایده یی قلمداد می شود. به عبارت دیگر بهتر است گاهی زیرکانه عمل کنید تا صادقانه.
به یاد داشته باشید که در هنگام سخنرانی قدرت به دست شماست و شنوندگان می بایست مراتب ادب و نزاکت را رعایت کنند. اگر سؤال خارج از حیطه ی بحث بود، می توانید این طور عمل کنید:«به نکته ی جالبی اشاره شد، اگر به اندازه ی کافی وقت داشته باشیم، آن را توضیح می دهم، اما اجازه دهید که در حال حاضر به موضوع اصلی بپردازیم.»
همچنین شما می توانید به آن شخص بگویید که خوشحال می شوید پس از اتمام سخنرانی با او شخصاً صحبت کنید. این کار به شما زمان لازم برای آماده کردن جواب را می دهد یا می توانید از آن فرد تشکر کنید و پاسخ سؤال را به پایان تشریح مسایل مهم تر موکول کنید.
اما اگر سؤال مرتبط با موضوع بحث بود، بهتر است فروتن و متواضع باشید و خیلی راحت اظهار کنید که پاسخ آن را نمی دانید. بالاخره شما هم یک انسان هستید، اینطور نیست؟ اگر این کار را با اعتماد به نفس کامل انجام دهید، مردم تصور نمی کنند که شما از آمادگی لازم برخوردار نیستید، بلکه برعکس شما را فردی می دانند که به دنبال راهی برای حل مسایل پیچیده است.
اگر اشتباه از جانب شما باشد، باید مسؤولیت آن را به عهده بگیرید؛ البته نه به آن معنا که سیلی از پوزش های سوزناک را بر روی میز روان کنید. به جای آن بهتر است که بگویید:«متشکرم که آن را برای من توضیح دادی، الان متوجه شدم که اشتباهم در کجا بوده و از این به بعد تمام تلاشم را می کنم که چنین اتفاقی نیفتد.»
اگر آن اشتباه به طور صد در صد به شما مربوط نمی شود، چنین بگویید:«بله، من اشتباه کردم و عذرخواهی می کنم، اما هر فردی که فایل مورد نظر را دریافت می کند باید آنها را دوباره چک کند تا خطایی در آن وجود نداشته باشد.»
چنین موقعیتی زمان مناسبی است که از سیستم موجود انتقاد کنید و راه حلی برای اجتناب از خطاهای مجدد پیشنهاد کنید. اما از سوی دیگر اگر اشتباه به هیچ وجه از جانب شما نبود، اتهامات وارده را یک به یک و با اتکا به مدارک علمی رد کنید.
سعی کنید با کسی که شما را نقد می کند مانند یک ابله رفتار نکنید. به طور حتم زمانی که ثابت شد شما فرد مورد سرزنش نیستید، متهم اصلی خود به خود پیدا می شود (شاید همان منتقد شما باشد که به دنبال راهی بوده تا قضیه را از سر خود باز کند).
با انجام چنین کاری به آنها اجازه می دهید که به رفتار زشت و زننده ی خود ادامه دهند. اما نباید یک دفعه کنترل خود را از دست بدهید، زیرا آنها منتظر همین هستند تا بتوانند بیشتر شما را اذیت کنند و به طور قطع شما هم نمی خواهید آنها را به اهداف شان برسانید! بهتر است با آنها رو در رو صحبت کنید تا به واسطه ی ثبات و وقار شما متوجه اشتباه خود شوند.
به آنها نزدیک شوید و بگویید: من شنیدم که شما در مورد من چنین چیزهایی را به دیگران گفته اید، اگر چیزی هست چرا به خودم نمی گویید؟» پاسخ آنها هر چه که باشد (ممکن است حالت تدافعی به خود بگیرند یا با نامردی از حقیقت فرار کنند)، استراتژی شما یکی است.
تنها چیزی که آنها از شما انتظار ندارند، رعایت ادب و نزاکت است. شما با این کار آنها را خلع سلاح می کنید. سعی کنید نقاط مشترک خود را با آنها پیدا کنید و در موردشان صحبت کنید. بعد هم دایره ی توجه خود را بر روی گروه متمرکز کنید: «شما خودتان بهتر می دانید که همه ی ما با هم و در کنار هم در حال تلاش برای تکمیل پروژه هستیم و چنین حرف هایی به سلامت روانی گروه لطمه می زند. پس بهتر است کینه ورزی را کنار بگذاریم تا کارها به خوبی پیش روند.»
با انتقال مرکز توجه از فرد به گروه، شما خود را فردی عاری از خودخواهی و خودپرستی نشان می دهید و خیلی بهتر از آنها جلوه می کنید و این کار موجب می شود که آنها به شایعه پراکنی ادامه ندهند.
نگاه انداختن به ساعت، کاری را از پیش نمی برد، پس بهتر است بر روی کار تمرکز کنید، نه بر روی روی مهلت نهایی. لیستی از اولویت ها تهیه کنید و ابتدا بر روی مسایل ضروری تر تمرکز کنید. اگر لازم شد کارهای بزرگ را به امور کوچک تر، اما قابل اجرا تقسیم کنید و هر یک را در زمان خاص خود انجام دهید.
ابتدا بر روی اموری کار کنید که باید مجدداً توسط افراد دیگر بازبینی شوند. اگر امکان داشته باشد می توانید برخی از کارها را به عهده ی افراد دیگر بگذارید. از حواس پرستی خود جلوگیری کنید. برای این کار می توانید سیم تلفن را قطع کنید و صفحه ی اینترنت را در صورتی که به آن نیاز ندارید ببندید. در نهایت تنفس خود را کنترل کنید.
بالابودن انرژی، استرس را کاهش می دهد و ذهن شما را در شرایط مناسبی نگه می دارد. اجازه ندهید که ناامیدی بر شما غلبه کند تا تمرکز حواس خود را از دست بدهید. همیشه به یاد داشته باشید که در آخرین فرصت ها معجزه های شگفت انگیزی روی خواهد داد.
نویسنده: بخشی از این متن توسط محمدرضا مقدادی نوشته شده است
منبع: هیئت تحریریه پرتال فرهنگی راسخون
چرا حفظ آرامش در فشار کاری مهم است؟
جاستین منکس، نویسنده کتاب بهتر بودن زیر فشار، میگوید که فشار به تنهایی بد نیست، اما فشاری که به وحشت تبدیل میشود، بد است. "تحقیقات زیادی نشان میدهد که مقدار متوسط فشار برای رضایت و خشنودی انسان بسیار حیاتی است، در غیر این صورت خیلی بیقرار میشویم.ما چالش را دوست داریم؛ باید چالش داشته باشیم.متاسفانه ما وقتی دچار اشکال میشویم که اگر بیش از حد بارگذاری و ما را غرق کنید( رو به مسئولین )، بسیاری از افراد درباره "فشار ناسالم" شروع به صحبت میکنند و در واقع این همه گفتی به وحشت تبدیل میشود."
گاهی اوقات سخت است آرام باشید و به طور کامل در محیط کاری خود ادغام شوید و محیط کاری را درک کنید.
هر روز اتفاقات عاطفی رخ میدهد: نظرات غیرمنتظره که شما را از مسیر خود منحرف میکنند، رؤسایی که بیش از حد سختگیر هستند، همکارانی که ناراحت کننده هستند، اشتباهاتی که انجام میدهید. وقتی این اتفاقات در محیطهای عمومی رخ میدهند، در این هنگام کار برای شما سخت میشود، بخصوص که نه می توانید به کسی چیزی بگویید و یا نه میتوانید آنها را بروز دهید.
برای مطالعه بیشتر شما را دعوت میکنیم به این مقاله مراجعه کنید
کلمه جوهر وجود اجرایی را بنگرید، آن را در خود تقویت کنید
با این چالش، نشان دادن آرامش در مواجهه با شرایط دشوار، جوهر حضور اجرایی است، یعنی توانایی الهام بخشیدن به دیگران برای ایمان به شما. شما باید مدیریت کنید که چگونه و چه زمانی میتوانید واکنشهای خود را پردازش کنید تا به صورت فکری ارتباط برقرار کنید و نتایجی را که میخواهید ببینید.مشاوره مابرای شما در اینجا نیست که احساسات خود را تحت فشار بگذارید. بلکه فرصتی است برای یادگیری چگونگی مکث، و به دست آوردن وضوحی که برای پاسخ این فشارها به آن نیاز دارید، هم در لحظه و هم بعد از گذشت آن. با بازگشت تیم های بیشتر به دفتر، خاموش کردن دوربین خود برای مدت زمان معین گزینه ای برای ناپدید شدن نخواهد بود.
اگر خود را ناگهانی در محیط کاری پر فشار احساس کردید، از یکی یا چند استراتژی زیر استفاده کنید تا آرامش خود را بازیابید.
در ذیل برای شما چند موقعیت را بازگو می کنیم که نیازمند به حضور ذهن، خرد و شعور و از همه مهم تر خونسردی شماست. اگر بتوانید در زمان بروز این شرایط خونسردی و تعادل خود را حفظ کنید، شما را در محل کار «ابرقهرمان» می نامند.
1. به جدل کشیده می شوید
پایان روز است، همه خسته شده اند و به زحمت بر روی پروژه یی که تازه در ابتدای راه است کار می کنند و هیچ کس هم اعصاب درستی ندارد. ناگهان یکی از همکاران تان به سمت شما می آید و به شما می گوید:«نامه یی که برای من نوشته بودی بیش از اندازه مختصر و مراتب ادب و احترام در آن رعایت نشده بود.»او به شما می گوید که قصد دست انداختن و برتری جویی نسبت به او را داشته اید. شما در جواب او می گویید که بهتر است کوتاه بیاید و این قدر حساس نباشد.برای او تشریح می کنید که وقت شما کوتاه بوده و برای رعایت ادب و احترام زمان کافی نداشته اید.
او از کوره در می رود و شما را متهم می کند به دزدی کردن از پروژه و شما را مسؤول تمام خرابی هایی می خواند که... بحث بالا می گیرد و چند تن از همکارهای دیگر هم به شما می پیوندند، اما آنها نیز نمی توانند کاری از پیش ببرند.
در این حال چون منطق خود را از دست داده اید، تصویری از ناکامی ها در ذهن شما نقش می بندد و فقط موجب می شود که استرس خود و اطرافیان تان افزایش یابد. به جای بهره گیری از منطق و ادراک به خوی غیرانسانی خود اتکا نکنید. راه حل این است که حالت تدافعی به خود نگیرید و با اتکا به قوانین عقلی نقد وارده را رد کنید.
برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید
حفظ آرامش و تمرکز
اگر تو به خاطر نامه ی من آزرده شدی همین جا از تو عذرخواهی می کنم.» با رعایت ادب و نزاکت در مقابل خصومت، می توانید طرف مقابل تان را خلع سلاح کنید، زیرا او منتظر پاسخی از روی عصبانیت است.
حتی اگر حق با شماست، اثبات این مطلب برای یک همکار خودسر کار بی فایده یی قلمداد می شود. به عبارت دیگر بهتر است گاهی زیرکانه عمل کنید تا صادقانه.
2. پاسخ سؤالی را نمی دانید
این موقعیتی است که بسیاری از سیاستمداران و تاجران بزرگ با آن مواجهند؛ سؤالی که آنها را در هنگام سخنرانی خلع سلاح می کند. می توانید در چنین شرایطی به لکنت زبان بیفتید، عرق کنید و بترسید؛ تنها به این خاطر که جواب مناسبی ندارید. اما راه های بهتری هم وجود دارد که افراد عاقل آنها را انتخاب می کنند.به یاد داشته باشید که در هنگام سخنرانی قدرت به دست شماست و شنوندگان می بایست مراتب ادب و نزاکت را رعایت کنند. اگر سؤال خارج از حیطه ی بحث بود، می توانید این طور عمل کنید:«به نکته ی جالبی اشاره شد، اگر به اندازه ی کافی وقت داشته باشیم، آن را توضیح می دهم، اما اجازه دهید که در حال حاضر به موضوع اصلی بپردازیم.»
همچنین شما می توانید به آن شخص بگویید که خوشحال می شوید پس از اتمام سخنرانی با او شخصاً صحبت کنید. این کار به شما زمان لازم برای آماده کردن جواب را می دهد یا می توانید از آن فرد تشکر کنید و پاسخ سؤال را به پایان تشریح مسایل مهم تر موکول کنید.
آدم مرموزی که به دنبال راه حلهای خوب است
اما اگر سؤال مرتبط با موضوع بحث بود، بهتر است فروتن و متواضع باشید و خیلی راحت اظهار کنید که پاسخ آن را نمی دانید. بالاخره شما هم یک انسان هستید، اینطور نیست؟ اگر این کار را با اعتماد به نفس کامل انجام دهید، مردم تصور نمی کنند که شما از آمادگی لازم برخوردار نیستید، بلکه برعکس شما را فردی می دانند که به دنبال راهی برای حل مسایل پیچیده است.
3. خطایی از شما سر می زند
شما با همکاران و مقامات بالای شرکت مشغول تجزیه و تحلیل اشتباهی هستید که موجب متوقف کردن پروژه شده است. ناگهان یکی از همکاران؛ شما را مورد خطاب قرار داده و اشتباهی را به شما نسبت می دهد؛ چرا که فایل ناقصی را تحویل داده اید که موجب برهم زدن جریان عادی کار شده است.اگر اشتباه از جانب شما باشد، باید مسؤولیت آن را به عهده بگیرید؛ البته نه به آن معنا که سیلی از پوزش های سوزناک را بر روی میز روان کنید. به جای آن بهتر است که بگویید:«متشکرم که آن را برای من توضیح دادی، الان متوجه شدم که اشتباهم در کجا بوده و از این به بعد تمام تلاشم را می کنم که چنین اتفاقی نیفتد.»
اگر آن اشتباه به طور صد در صد به شما مربوط نمی شود، چنین بگویید:«بله، من اشتباه کردم و عذرخواهی می کنم، اما هر فردی که فایل مورد نظر را دریافت می کند باید آنها را دوباره چک کند تا خطایی در آن وجود نداشته باشد.»
چنین موقعیتی زمان مناسبی است که از سیستم موجود انتقاد کنید و راه حلی برای اجتناب از خطاهای مجدد پیشنهاد کنید. اما از سوی دیگر اگر اشتباه به هیچ وجه از جانب شما نبود، اتهامات وارده را یک به یک و با اتکا به مدارک علمی رد کنید.
سعی کنید با کسی که شما را نقد می کند مانند یک ابله رفتار نکنید. به طور حتم زمانی که ثابت شد شما فرد مورد سرزنش نیستید، متهم اصلی خود به خود پیدا می شود (شاید همان منتقد شما باشد که به دنبال راهی بوده تا قضیه را از سر خود باز کند).
برای مطالعه بیشتر در رابطه با موضوع استرس به این مقاله مراجعه کنید
4. پشت سر شما غیبت می کنند
متوجه می شوید که عده یی در مورد شما شایعه پراکنی می کنند. بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که خود را به بی خیالی بزنید و انتظار داشته باشید که همه چیز خود به خود حل شود.با انجام چنین کاری به آنها اجازه می دهید که به رفتار زشت و زننده ی خود ادامه دهند. اما نباید یک دفعه کنترل خود را از دست بدهید، زیرا آنها منتظر همین هستند تا بتوانند بیشتر شما را اذیت کنند و به طور قطع شما هم نمی خواهید آنها را به اهداف شان برسانید! بهتر است با آنها رو در رو صحبت کنید تا به واسطه ی ثبات و وقار شما متوجه اشتباه خود شوند.
به آنها نزدیک شوید و بگویید: من شنیدم که شما در مورد من چنین چیزهایی را به دیگران گفته اید، اگر چیزی هست چرا به خودم نمی گویید؟» پاسخ آنها هر چه که باشد (ممکن است حالت تدافعی به خود بگیرند یا با نامردی از حقیقت فرار کنند)، استراتژی شما یکی است.
تنها چیزی که آنها از شما انتظار ندارند، رعایت ادب و نزاکت است. شما با این کار آنها را خلع سلاح می کنید. سعی کنید نقاط مشترک خود را با آنها پیدا کنید و در موردشان صحبت کنید. بعد هم دایره ی توجه خود را بر روی گروه متمرکز کنید: «شما خودتان بهتر می دانید که همه ی ما با هم و در کنار هم در حال تلاش برای تکمیل پروژه هستیم و چنین حرف هایی به سلامت روانی گروه لطمه می زند. پس بهتر است کینه ورزی را کنار بگذاریم تا کارها به خوبی پیش روند.»
با انتقال مرکز توجه از فرد به گروه، شما خود را فردی عاری از خودخواهی و خودپرستی نشان می دهید و خیلی بهتر از آنها جلوه می کنید و این کار موجب می شود که آنها به شایعه پراکنی ادامه ندهند.
5. به تاریخ تحویل نزدیک می شوید
ثانیه ها سپری می شوند و ارباب رجوع چشم انتظار محصول جدید شما هستند، که هنوز در مراحل ابتدایی کار است. در چنین مواقعی یک مساله ی کوچک می تواند در نظر افراد به منزله ی یک مشکل بزرگ جلوه کرده و آنها را بیش از حد عصبانی کند. با برنامه ریزی دقیق از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنید.نگاه انداختن به ساعت، کاری را از پیش نمی برد، پس بهتر است بر روی کار تمرکز کنید، نه بر روی روی مهلت نهایی. لیستی از اولویت ها تهیه کنید و ابتدا بر روی مسایل ضروری تر تمرکز کنید. اگر لازم شد کارهای بزرگ را به امور کوچک تر، اما قابل اجرا تقسیم کنید و هر یک را در زمان خاص خود انجام دهید.
ابتدا بر روی اموری کار کنید که باید مجدداً توسط افراد دیگر بازبینی شوند. اگر امکان داشته باشد می توانید برخی از کارها را به عهده ی افراد دیگر بگذارید. از حواس پرستی خود جلوگیری کنید. برای این کار می توانید سیم تلفن را قطع کنید و صفحه ی اینترنت را در صورتی که به آن نیاز ندارید ببندید. در نهایت تنفس خود را کنترل کنید.
بالابودن انرژی، استرس را کاهش می دهد و ذهن شما را در شرایط مناسبی نگه می دارد. اجازه ندهید که ناامیدی بر شما غلبه کند تا تمرکز حواس خود را از دست بدهید. همیشه به یاد داشته باشید که در آخرین فرصت ها معجزه های شگفت انگیزی روی خواهد داد.
نویسنده: بخشی از این متن توسط محمدرضا مقدادی نوشته شده است
منبع: هیئت تحریریه پرتال فرهنگی راسخون