
فکری به حال غربت علی (ع) کنیم
یکی از مسایل دردناک که هرگز نمیتوان انکار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه به برکت نظام اسلامی نهج البلاغه نیز همانند بسیاری از معارف مهجور الهی به تدریج از مهجوریت رهایی یافته، اما این واقعیت تلخ هرگز قابل انکار نیست که نهجالبلاغه مهجور است همانطور که امیرمؤمنان، مظلوم بلکه مهجور بود.
ما شیعیان علی علیه السلام هستیم خود را شیفته آن حضرت می دانیم و با این حال بسیاری از ما با منش و سیره عملی ایشان غریبه ایم ما پیرو ایشان نیستیم بلکه پیرو یک اسم هستیم بدون هیچ بصیرتی اگر ما شیفته علی علیه السلام بودیم اینگونه آلوده به نفسانیات نبودیم .
واقعا اگر الان از ما بپرسند یک سخن از امام علی علیه السلام مثلا در فلان زمینه بگو بسیاری از ما حتی یک حدیث از ایشان در خاطر نداریم .
نمونه بارزش همین نهج البلاغه که این قدر در میان ما غریب است ما اگر علی دوست بودیم سخنان گهربارش را در عمق دل و جان و خاطرمان قرار می دادیم نه اینکه اصلا ندانیم این کتاب شریف شامل چه مباحثی است . بعضا اینرا بهانه می کنیم که وقت نداریم،متنش را نمی فهمیم ، و به دردمان نمی خورد و ... و همه خوب می دانیم که این ها بهانه های بیش نیست .
با خود صادق باشیم وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ بارقهای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[ سید رضی، مقدمه نهج البلاغه ، صفحه 15]
2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی مییافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارتهای پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی مییافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابهلای پردههای طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانده است.[ شیخ محمد عبده، مقدمه شرح نهج البلاغه، صفحه 10]
3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دلانگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جانفزای آن زنده میشود.[ علامه حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، صفحه 5]
4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، صفحه 24]
بدلیل این ویژگیها است که به آسانی میتوان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدادهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگیها و ریزه کاریها و جریانهای هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلیگاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دلانگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.
عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ در حوزههای علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیهالسلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشهها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه میماند هر چند نامشان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانهایم
1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهرهگیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازهای آشنا باشد و در ضمن از شرحهایی که تاکنون برای نهج البلاغه و درباره برخی خطبههای آن نگارش یافته است مانند شرح ابنمیثم بحرانی، شرح ابنالحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را بهطور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوه استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[ دكتر سید محمد مهدی جعفری، آموزش نهج البلاغه، ج 1]
ما معتقدیم اندیشه و نظر نهج البلاغه شهامت و مردانگی و عظمتِ روح به انسان میدهد، زیرا این کتاب از روح بزرگ و نیرومندی صادر شده که با همه مشکلات و مصائب هم چون شیری پولادین اراده روبهرو گردیده است
این مسئله دو نکته اساسی را میرساند یکی این که بزرگان از علمای شیعه در قدیم بر اساس عنایت و اهمیت خاصی که به نهج البلاغه میدادهاند آن را جزء متون درسی طلاب قرار داده بودهاند. و دیگر این که بهترین روش بهرهمندی از نهج البلاغه همان است که نزد متخصصی فن فراگرفته شود.
آموزندهتر از این سخنی است که شهید مطهری از استاد نهج البلاغه خود نقل کرده است او میگوید: «... بزرگ مردی که مرا اولینبار با نهج البلاغه آشنا ساخت، میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی بود، نهج البلاغه به او حال میداد و روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمیتوانیم درست درک کنیم سیر میداد، او با نهج البلاغه میزیست، با نَفَس نهج البلاغه تنفس میکرد، روح او با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب میزد و قلبش با این کتاب میطپید، جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مینمود، غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش به محاسن سپیدش همراه بود، او وقتی به نهج البلاغه میپرداخت از همه چیز بریده میشود منظرهای تماشائی و لذتبخش و آموزنده بود.[ مطهری ، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صفحه 10]
ـ این بود گذری بر ساحل پهناور نهج البلاغه، امید است که بتوانیم در این آشفته بازار دنیاپرستان، با انس و ارتباط و مطالعه مداوم و هدفمند آن، بهرههای وافر برده و از نورانیت آن به کمال و حقیقت نزدیک شویم و پرده از غربت و مهجوریت آن برداریم. (انشاء الله)
منبع : پایگاه اندیشه قم
ارسال توسط کاربر محترم سایت : fc_farshad
ما شیعیان علی علیه السلام هستیم خود را شیفته آن حضرت می دانیم و با این حال بسیاری از ما با منش و سیره عملی ایشان غریبه ایم ما پیرو ایشان نیستیم بلکه پیرو یک اسم هستیم بدون هیچ بصیرتی اگر ما شیفته علی علیه السلام بودیم اینگونه آلوده به نفسانیات نبودیم .
واقعا اگر الان از ما بپرسند یک سخن از امام علی علیه السلام مثلا در فلان زمینه بگو بسیاری از ما حتی یک حدیث از ایشان در خاطر نداریم .
نمونه بارزش همین نهج البلاغه که این قدر در میان ما غریب است ما اگر علی دوست بودیم سخنان گهربارش را در عمق دل و جان و خاطرمان قرار می دادیم نه اینکه اصلا ندانیم این کتاب شریف شامل چه مباحثی است . بعضا اینرا بهانه می کنیم که وقت نداریم،متنش را نمی فهمیم ، و به دردمان نمی خورد و ... و همه خوب می دانیم که این ها بهانه های بیش نیست .
با خود صادق باشیم وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
گنجی که از آن غافلیم
وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ بارقهای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[ سید رضی، مقدمه نهج البلاغه ، صفحه 15]
2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی مییافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارتهای پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی مییافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابهلای پردههای طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانده است.[ شیخ محمد عبده، مقدمه شرح نهج البلاغه، صفحه 10]
3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دلانگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جانفزای آن زنده میشود.[ علامه حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، صفحه 5]
4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، صفحه 24]
بدلیل این ویژگیها است که به آسانی میتوان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدادهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگیها و ریزه کاریها و جریانهای هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلیگاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دلانگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.
عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ در حوزههای علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیهالسلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشهها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه میماند هر چند نامشان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانهایم
مهجوریت نهج البلاغه
شیوه انس و بهرهمندی از نهج البلاغه
1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهرهگیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازهای آشنا باشد و در ضمن از شرحهایی که تاکنون برای نهج البلاغه و درباره برخی خطبههای آن نگارش یافته است مانند شرح ابنمیثم بحرانی، شرح ابنالحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را بهطور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوه استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[ دكتر سید محمد مهدی جعفری، آموزش نهج البلاغه، ج 1]
ما معتقدیم اندیشه و نظر نهج البلاغه شهامت و مردانگی و عظمتِ روح به انسان میدهد، زیرا این کتاب از روح بزرگ و نیرومندی صادر شده که با همه مشکلات و مصائب هم چون شیری پولادین اراده روبهرو گردیده است
این مسئله دو نکته اساسی را میرساند یکی این که بزرگان از علمای شیعه در قدیم بر اساس عنایت و اهمیت خاصی که به نهج البلاغه میدادهاند آن را جزء متون درسی طلاب قرار داده بودهاند. و دیگر این که بهترین روش بهرهمندی از نهج البلاغه همان است که نزد متخصصی فن فراگرفته شود.
جلوهای از آثار انس با نهج البلاغه
آموزندهتر از این سخنی است که شهید مطهری از استاد نهج البلاغه خود نقل کرده است او میگوید: «... بزرگ مردی که مرا اولینبار با نهج البلاغه آشنا ساخت، میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی بود، نهج البلاغه به او حال میداد و روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمیتوانیم درست درک کنیم سیر میداد، او با نهج البلاغه میزیست، با نَفَس نهج البلاغه تنفس میکرد، روح او با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب میزد و قلبش با این کتاب میطپید، جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مینمود، غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش به محاسن سپیدش همراه بود، او وقتی به نهج البلاغه میپرداخت از همه چیز بریده میشود منظرهای تماشائی و لذتبخش و آموزنده بود.[ مطهری ، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صفحه 10]
ـ این بود گذری بر ساحل پهناور نهج البلاغه، امید است که بتوانیم در این آشفته بازار دنیاپرستان، با انس و ارتباط و مطالعه مداوم و هدفمند آن، بهرههای وافر برده و از نورانیت آن به کمال و حقیقت نزدیک شویم و پرده از غربت و مهجوریت آن برداریم. (انشاء الله)
منبع : پایگاه اندیشه قم
ارسال توسط کاربر محترم سایت : fc_farshad
/ج