مثلا وقتی من دستم را بالا می آورم معلوم است که خود من دستم را بالا آورده ام حالا اگر من بمیرم چون دیگر من در بدنم نیستم نمی توانم دستم را بالا بیاورم در نتیجه انسان زنده انسانی است که بدنش را در اختیار خود دارد و کسی مرده است بدنش در اختیارش نباشد پس انسان زنده تر انسانی است که بیش تر و بهتر بدنش را دراختیار داشته باشد.
مثلا وقتی من دستم را بالا می آورم معلوم است که خود من دستم را بالا آورده ام حالا اگر من بمیرم چون دیگر من در بدنم نیستم نمی توانم دستم را بالا بیاورم در نتیجه انسان زنده انسانی است که بدنش را در اختیار خود دارد و کسی مرده است بدنش در اختیارش نباشد پس انسان زنده تر انسانی است که بیش تر و بهتر بدنش را دراختیار داشته باشد.
کسانی که روحشان نتوانسته تمام بدنشان را در اختیار بگیرد بدن خوش ترکیبی ندارد. در حالی که روح انسان همیشه زیباست و قرآن می فرماید:« سوگند به روح و آن همه تعادل و زیبایی» پس روح همه انسان ها زیباست واگر روح بتواند در بدن ظهور کند همه بدن ها در عین تنوع زیبا هستند.
بدن هایی که مانع ظهور زیبایی های روح اند
اگر روح کسی بر بدنش حکومت نکند روح اسیر میل های بدن می شود ومانع ظهور زیبایی روح می شود. آن وقت شکم هر جا دلش خواست می رود و روح هم به دنبال او راه می افتد و فرمانده واقعی که باید روح باشد از فرماندهی عزل می شود. ما تا نمرده ایم می توانیم بدنمان را تدبیر کنیم و زیبا ترین بدن را برای خود بسازیم و این در صورتی حاصل می شود که روح بر بدن حاکم باشد واگر اینطور نباشد هر چه بدن خواست می خوریم و بدن پر از چربی شده و باعث تنبلی می شود. تنبلی همین طور ادامه خواهد یافت و روح روز به روز اسیر تر می شود.
وقتی روح بر بدن حاکم باشد
حالا اگر بدن تابع روح باشد به اندازه ای غذا می خورد که روح بتواند بدن خودش را زیبا نگه دارد.ولی اگر روح تابع بدن باشد چون حرص دارد غذا زیادی می خورد که باعث زشت شدن بدن او می شود. مثلا روزی که روی حساب ورزش کنید و در حین ورزش تمرکز خود را از دست ندهید سر سفره که می نشینید حرص غذای بیشتر را ندارید ولی اگر ورزش را برای برد و باخت کرده باشید وقتی سر سفره هستید بی حساب غذا نمی خورید اگر ورزش جهت وهدف صحیح نداشته باشد نه تنها نفع بلکه ضرر هم دارد مثل کسانی که ورزش می کنند فقط برای اینکه زورشان زیاد شود که پس از مدتی هیکل بد قواره ای پیدا خواهند کرد.
چگونه روح را بر بدن حاکم کنیم؟
تمرکز روح در حین حرکات ورزشی در کنار تمرینات منظم می تواند بدن را در اختیار روح قرار دهد. البته باید قصدتان از ورزش کردن تسلط پیدا کردن روح بر بدنتان و بر میل های افراطی بدنتان باشد ولی اگر هدفتان خود نمایی و قوی شدن باشد این ورزش کردن هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و نه روحتان عالی می شود و نه بدن در اختیار روح می ماند. پس حتما باید روح را با هدف و جهت وارد تمرینات ورزشی کرد تا بتواند بر بدن حاکم شود.
اگر روح بزرگ و با همت و مدیر تنتان شود وقتی غذا می خورید این غذا بر اساس روحتان تقسیم می شود و به جاهایی که بیشتر کار می کند غذای بیشتر و به جاهایی که کمتر کار می کند غذای کمتری می دهد که باعث تناسب در بدن می شود.
نتایج حاکمیت روح بر بدن
اگر روح بر بدن حاکم باشد دو نتیجه دارد 1- اینکه بدنتان منظم می شود 2- اینکه اراده قوی پیدا می کنید که باعث می شود بر میل ها و حرص های بدنتان حکومت می کند. و قلب برای درک و فهم مسائل معنوی و توحیدی آماده می شود. باید دائم توجه داشته باشید که چرا ورزش می کنید؟ برای قیافه گرفتن برای دیگران یا برای حاکم شدن روح بر بدن ورزش می کنید. وقتی روح بزرگ و متعالی شد می تواند از حرص و میل های بی جا رها شود روح بزرگ حاضر نیست به نا محرم نگاه کند هر چند شهوت به او بگوید نگاه کن. بین شهوت و روح جنگ و نزاع است. و وقتی چشمت به نا محرم افتاد شهوت می گوید ادامه بده روح می گوید حرام است و اگر تمرین کردی که نگاه نکنی دفعات بعد به راحتی نگاه نمی کنی و بر شهوت مسلط می شوی. منبع:کتاب جوان و انتخاب بزرگ استاد طاهرزاده- انتشارات لب المیزان ارسال توسط کاربر محترم سایت :hassan74
/ج
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.