شاخصه هاي توسعه از منظر اسلام، قانون اساسي و امام خميني (ره) (4)

توسعه كه به يك معنا به كارگيري صحيح نيروها مي باشد، در نظام مفهومي پيدا مي كند كه تخصص به صورت اصيل در آن مطرح باشد و نظر تخصصي بر اظهار نظر سليقه اي مقدم گردد. بحث توسعه كه به معناي پيشرفت و تكامل و كمال مادي و معنوي يك جامعه است، در گردونه فعلي بين المللي، فقط از طريق شايسته مداري امكان پذير است و
چهارشنبه، 6 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاخصه هاي توسعه از منظر اسلام، قانون اساسي و امام خميني (ره) (4)

شاخصه هاي توسعه از منظر اسلام، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و امام خميني (ره) (4)
شاخصه هاي توسعه از منظر اسلام، قانون اساسي و امام خميني (ره) (4)


 

نويسنده: عليرضا رضايي




 

شايسته مداري و تخصص
 

توسعه كه به يك معنا به كارگيري صحيح نيروها مي باشد، در نظام مفهومي پيدا مي كند كه تخصص به صورت اصيل در آن مطرح باشد و نظر تخصصي بر اظهار نظر سليقه اي مقدم گردد. بحث توسعه كه به معناي پيشرفت و تكامل و كمال مادي و معنوي يك جامعه است، در گردونه فعلي بين المللي، فقط از طريق شايسته مداري امكان پذير است و منظور از آن اصلاح حوزه نخبگي است كه بتواند با تخصص، تعهد، مهارت، تفكر و نظارت نه تنها پيشرفت جامعه را به دست گيرد، بلكه الگويي براي آن باشد. (82)
قرآن كريم ضمن معرفي دانش و توانمندي به عنوان شرط رهبري، (83) صالح و نيكوكار بودن را به عنوان ملاك شايستگي آورده است. (جن: 11)
امام علي عليه السلام در خطبه شقشقيه ضمن بيان لياقت و شايستگي خود براي امر حكومت، لزوم توجه به اين معيار را يادآور مي شود (84) و مي فرمايند: «كار مردم جز به شايستگي زمام داران سامان نمي يابد.» (85) ايشان معتقدند: «كارها به وسيله كاركنان و كارگزاران راست و درست مي شود و آفت كارها ناتواني كاركنان است» (86) و صريحا مي فرمايند: «كارها را به دست افراد متخصص و خبره بسپاريد.» (87)
امام خميني (قدس ره) درباره تخصص و شايستگي مي فرمايند: «تا آنجا اسلام كوشش دارد براي متخصص كه در احكام عادي و احكام شرعي متخصص تر را ميزان قرار داده است، راي تخصصي تر را ميزان قرار داده است.» (88) ايشان ضمن اذعان به اين مطلب كه دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشته هاي مختلف موفق نخواهد شد. (89) مي فرمايند: «شما سعي كنيد از متخصصين متدين و متعهد استفاده كنيد، ما بارها گفتيم كه ما متخصص مي خواهيم ولي متخصص متعهد، ولي دشمنان ما فرياد زدند كه اينها با تخصص مخالفند. البته متخصص منحرف از هركس خطرناك تر است.» (90)
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز در اصول مختلف بر شايسته مداري و تخصص گرايي تاكيد شده است. (91)

نظم
 

اصولاً توسعه با ترتيب و مراحل كار امكان پذير است. از اين رو، براي رعايت ترتيب زماني و ترتيب عملي تصميم گيري و اقدامات توسعه، جامعه به شدت به نظم و ترتيب در تمامي شئون زندگي وابسته است. به طور فوق العاده بديهي، نظم از ويژگي هاي بارز جوامعي بوده است كه توسعه اقتصادي به مفهوم بهينه سازي نيروهاي مادي انساني را اساس قرار داده اند.
قرآن كريم بارهاي از انضباط حاكم بر نظام هستي سخن به ميان آورده (92) و فرمان پذيري و انضباط را شرط اصلي سير و سلوك معرفي نموده است. (كهف: 72-73) همچنين ضمن توضيح نظم در سيره پيامبران، (93) نظم و زيبايي را در پيوندي تنگاتنگ قرار داده (طور: 20) و از نظم به عنوان زمان بندي نيز ياد كرده است. (94)
در اصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز بر ايجاد نظم اداري صحيح و حذف تشكيلات غيرضروري اشاره شده است.

عدالت اجتماعي
 

شايد در مورد هيچ امري به اندازه عدالت در اسلام تاكيد و سفارش نشده باشد. قرآن كريم ضمن تاكيد بر عدالت در فرهنگ اديان، (95) بر پايبندي به عدالت در داوري (نساء: 58/ مائده: 45) تاكيد مي كند و از حقوق اقليت (مائده: 5) و قرار گرفتن عدالت به عنوان اصل حاكم بر سياست و سيره پيامبران سخن به ميان مي آورد. (شوري: 15/ ممتحنه: 8-10) و در بسياري از سوره هاي قرآن كريم بر عدالت اجتماعي تاكيد شده است. (96) قرآن كريم هدف انبيا را برقراري عدالت و قسط معرفي مي نمايد. (حديد: 35)
امام علي عليه السلام نيز عدل را به عنوان «رستگاري و كرامت»، «برترين فضيلت»، «بهترين خصلت» و «بالاترين موهبت الهي» مي داند. (97) و «مانوس خلايق» و رعايت آن را موجب «افزايش بركات» ذكر مي كند. (98) به نظر امام علي عليه السلام، جوهره و هسته اصلي ايمان عدالت است و تمام نيكويي ها از آن سرچشمه مي گيرند. (99) از نظر ايشان، ملاك حكمراني عدل است (100) و عدالت محكم ترين اساس و بنياني است كه در نظام اجتماعي وجود دارد. (101)
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «تحقيقا بهترين چيز براي حاكمان اقامه عدالت است و ظهور محبت مردم (را به دنبال دارد) و به درستي كه محبت مردم ظاهر نمي شود، مگر به سلامت سينه هايشان (به خالي بودن از كينه و بغض حاكمان).» (102)
امام خميني (قدس ره) هدف را عدالت اجتماعي معرفي نموده و مي فرمايند: «غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند. عدالت اجتماعي در بين مردم باشد.» (103) ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: «پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومت هاي جهان، لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعي.» (104) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز در اصول 2، 3، 14، 61 و 109 عدالت را مورد تاكيد قرار داده است.

نتيجه گيري
 

در طراحي الگوي اسلامي از پيشرفت و توسعه، مي توان از مواردي كه به صورت كامل در شكل زير آمده است بهره گرفت:توسعه پايداري مادي و معنوي تقوا + ايمان
همان گونه كه شكل مذكور بيان مي دارد، در اسلام يك تعامل دو جانبه بين رفع نيازهاي معنوي و رفع نيازهاي مادي براي رسيدن به هدف توسعه (رسيدن به اهداف متعالي كه در خلقت انسان مدنظر بوده است) وجود دارد. در مورد اين رابطه، مي توان به آيات و روايات متعددي در اسلام مراجعه نمود. براي مثال، در آيات متعددي داشتن تقوا عامل رفع نيازهاي مادي انسان معرفي شده است. (105) قرآن كريم صريحا در آيه 96 سوره «اعراف» مي فرمايد: «چنانچه اهل آبادي ها ايمان آورده و تقوا پيشه مي كردند، به يقين (درهاي) بركات آسماني (توسعه معنوي) و زميني (توسعه مادي) را به روي ايشان مي گشوديم.»
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (بند 12 اصل 3) پي ريزي اقتصادي مبتني بر ضوابط اسلامي عاملي در جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه هاي تغذيه مسكن كار بهداشت و ... معرفي مي گردد.
امام خميني (قدس ره) نيز در اين رابطه مي فرمايند: «اگر ايمان به خدا و عمل براي خدا در فعاليت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي و ساير شئون زندگي انسان وارد شود پيچيده ترين مشكلات امروزي جهان به آساني حل مي شود.» (106)
در آيات ديگري، خداوند متعال ضمن بيان هماهنگي زمين و آسمان در تامين خوراك زمينيان، (107) به معرفي تامين قانونمندي نيازهاي انسان در نظام آفرينش به عنوان درسي از خداشناسي (108) مي پردازد و صريحا در سوره «نحل» (آيات 80 و 81) هدف آفرينش امكانات مادي را رسيدن به معنويات معرفي مي نمايد.
امام علي عليه السلام در همين رابطه، فقر مادي را باعث نقصان دين معرفي مي نمايند. (109) اصل 43 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هم برآورده شدن نيازهاي انسان در جريان رشد را منوط بر ايجاد يك سري ضوابط (از جمله تامين نيازهاي مادي انسان ها) مي داند.
امام خميني (قدس ره) نيز در مورد وسيله بودن نيازهاي مادي مي فرمايند: «... اسلام هم آمده است اين انسان را درستش كند و بسازد و همه بعدهايش را نه يك بعد فقط، نه همان بعد روحاني تنها كه غفلت كند از اين جهان طبيعت و نه فقط بعد طبيعت كه اكتفا به اين كند از او، اين وسيله است، آن مقصد.» (110)
ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: «در راستاي حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومي آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگ ترين هديه و بشارت، آزادي انسان از اسارت فقر و تهديستي است.» (111)
در پايان شايان ذكر است كه هدف اين نوشتار، ارائه الگوي نهايي و كامل از فرهنگ پيشرفت و توسعه در اسلام نبوده است، بلكه مباحث مطرح شده در اين مقاله مي تواند درآمدي باشد بر تدوين الگوي جامع و كامل از فرهنگ توسعه در اسلام توسط صاحب نظران ديني در حوزه و دانشگاه، كه در اين ارتباط به تحقيق و پژوهش مشغول مي باشند.

پي نوشت ها :
 

* استاديار دانشگاه آزاد اسلامي، واحد همدان.
1. اكبر هاشمي رفسنجاني، «پيام به اولين همايش اسلام و توسعه»، در: مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، ص9.
2. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص61.
3. سيدمحمّد خاتمي، «دين در دنياي معاصر»، فرهنگ توسعه، ش15، ص40.
4. احمد ساعي، مسائل سياسي اقتصادي جهان سوم، ص20.
5. گي روشه، تغيير اجتماعي، ترجمه منصور وثوقي، ص212.
6. Modernization
7. از جمله انديشمندان طرفدار اين نظريه مي توان به والت روستو، سيريل ادوين بك، ارگانسكي، ديويد اپتر، تالكوت پارسونز، دانيل لرنر، جرالد بريز و ... اشاره نمود.
8. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص 21.
9. Marxist Determinist Theory.
10. محمد حسن حسني، نوسازي از ديدگاه امام خميني (قدس ره)، ص67.
11. Underdevelopment Theory.
12. United Nation Conference on Trade and Development.
13. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص22.
14. احمد ساعي، مسائل سياسي اقتصادي جهان سوم، ص 31.
15. از جمله نظريه پردازان مكتب وابستگي مي توان به رائول پريش، اسوالدو سونكل، دوس سانتوز، فرناندو هنريكو كاردوسو، انزوفالتو، سميرامين، امانوئل والرشتاين، آندره گوندر فرانك و ... اشاره كرد.
16. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص 52.
17. بقره: 103، 108، 212 و 223 / آل عمران: 16، 13 / يوسف: 57/ مريم: 73 و 88 / مؤمنون: 55 و 62 / شعراء: 111 و 120/ قصص: 80/ احزاب: 47/ محمد: 39/ تحريم: 5.
18. بقره: 173و 256/ انعام: 145.
19. كهف: 7/ هود: 7/ ملك: 2.
20. سيدمحمدحسين طباطبائي، الميزان، ج10، ص321.
21. نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، خ 53.
22. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، مقدمه.
23. امام خميني، صحيفه نور، ج7، ص6-15.
24. همان، ج11، ص125.
25. همان، ج5، ص241.
26. همان، ج3، ص53-54.
27. همان، ج7، ص15.
28. احمد صادقي گرمارودي، مفهوم توسعه در قرآن و سنت، در: مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، ص122.
29. سيدعبّاس نبوي، انسان مطلوب توسعه يافته از ديدگاه اسلام، در: مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، ص93.
30. سيدمحمدحسين طباطبائي، الميزان، ج4، ص 99- 104.
31. مائده: 65، 68، 87 و 105/ اعراف: 35، 58 و 96/ يونس: 62 و 64/ محمّد: 36.
32. نهج البلاغه، ص611.
33. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص 57.
34. مرتضي مطهري، انسان و ايمان، ص206.
35. بقره: 129، 151، 219 و 282/ آل عمران: 164/ انعام: 91/ اعراف: 62/ كهف:21/ احزاب: 34/ جمعه: 2.
36. بقره: 230 و 269/ آل عمران: 7/ انعام: 97، 105 و 114 / اعراف: 32/ اسراء: 107 و 109/ نمل: 52/ عنكبوت: 43/ سباء: 6/ زمر: 9/ فصلت:3.
37. بقره: 31/ يوسف: 21/ انبياء: 74 و 79/ قصص:14.
38. بقره: 269/ آل عمران: 90 و 91.
39. نهج البلاغه،‌قصار 366.
40. امام خميني، صحيفه نور، ج9، ص186.
41. انعام: 61، 66، 89، 112، 113، 123، 129 و 165/ هود: 117 و 119 / رعد: 38/ اسراء: 16، 17، 58، 76 و 77/ كهف: 59/ طه: 128 و 129/ انبياء: 96 و 103/ قصص: 3، 29، 59 و 70/ تكوير: 25.
42. پژوهشكده امام خميني (قدس ره)، كوثر، ص251.
43. اصول 34، 33، 32، 25، 24، 22، 13، 8، 36، 44، 45، 47، 52، 71، 73، 96، 100، 105، 107، 116، 118، 122.
44. بقره: 117 و 215/ نساء: 8 و 36/ مائده: 89/ انفال: 41/ توبه: 60/ حج: 28 و 36/ حشر: 7 و 8/ حاقه: 33 و 34/ بلد: 11و 17.
45. نهج البلاغه، قصار163.
46. همان، قصار 319.
47. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج6، ص129.
48. همان، ج20،ص 129.
49. همان، ج4، ص6.
50. بند 12، اصل 3، اصول 29-31-43-100.
51. حسين رحيم پور ازغدي، عقلانيت اسلامي و عقلانيت غربي، در: مجموع مقالات اولين همايش اسلام و ص 270.
52. بقره: 151/ انعام: 151/ يوسف: 2/ نحل: 125/ زخرف: 3.
53. بقره: 73-164 و 242.
54. بقره: 170/ زمر: 43.
55. يونس: 16/ هود: 51.
56. بقره: 258/ يونس: 16-35/ نور: 50/ شعراء: 28.
57. نهج البلاغه، قصار 38.
58. همان، قصار 113.
59. همان، قصار235.
60. علي اكبر عليخاني، توسعه سياسي از ديدگاه امام علي عليه السلام، ص297.
61. بقره: 83/ آل عمران: 134/ نمل: 73/ روم: 58.
62. يوسف: 4، 50 و 52.
63. نهج البلاغه، نامه 53، ص328-332؛ همان، قصار 113، 173، 211.
64. نهج البلاغه، قصار 161.
65. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج3، ص49.
66. همان، ج10، ص181.
67. همان، ج2، ص260.
68. همان، ج5، ص34.
69. همان، ج19، ص36 و 37.
70. اصول 3، 6، 29، 59، 100، 104، 107 و 177.
71. علي اكبر عليخاني، توسعه سياسي از ديدگاه امام علي عليه السلام، ص206.
72. بقره: 173/ انعام: 145.
73. اعراف: 157/ نحل: 75/ طه: 47 و 71/ فرقان: 65/ شعراء: 117.
74. نهج البلاغه، نامه 53،‌ ص328.
75. همان، نامه 217، ص250.
76. ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي اصفهاني، الغارات، ترجمه محمدباقر كمره اي، ج2، ص310.
77. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج3، ص239-249.
78. همان، ج7، ص42.
79. همان، ج2، ص130، 136 و 176؛ ج3، ص58 و 190؛ ج4، ص66، 74 و 199.
80. همان، ج7، ص202.
81. اصول، 3، 9، 12، 23، 26، 27، 28، 32، 33، 34، 35، 43، 67، 86، 121، 154، 175.
82. محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، ص 114.
83. بقره: 247 و 251/ يوسف: 55/ مريم: 43-50.
84. نهج البلاغه، خ3، ص9.
85. همان، خ216، 248.
86. عبدالكريم بن محمد بن يحيي قزويني، بقاء و زوال دولت در كلمات سياسي اميرالمؤمين، به كوشش رسول جعفريان، ص70-84.
87. جمال الدين خوانساري، شرح غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص8.
88. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ص232.
89. همان، ج19، ص108.
90. همان، ج5، ص192.
91. اصول، 43، 107، 109، 111، 115، 162 و 163.
92. اعراف: 54/ ابراهيم: 32 و 33/ حج: 65/ يس: 40.
93. آل عمران: 121/ نساء: 102/ نمل: 20 و21.
94. توبه: 36/ يونس: 3 و 5/ حجر: 5.
95. بقره: 84، 86 و 134/ انعام: 115 و 125/ اعراف: 29/نحل: 76 و 90.
96. بقره:190، 194، 261 و 281/ آل عمران: 130 و 132/ نساء: 2 و 4/ مائده: 45/ اعراف: 29.
97. عبدالكريم بن محمد بن يحيي قزويني، بقاء و زوال دولت در كلمات سياسي اميرالمؤمنين، ص97-112.
98. جمال الدين خوانساري، شرح غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص11؛ ج3، ص205.
99. همان، ج2، ص30.
100. همان، ج6، ص116.
101. همان، ج1، ص216.
102. عبدالكريم بن محمد بن يحيي قزويني، بقاء و زوال دولت در كلمات سياسي اميرالمؤمنين، ص 125.
103. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج15، ص 146.
104. همان، ج21، ص178. براي نمونه هاي ديگر در زمينه عدالت اجتماعي در ديدگاه امام خميني (قدس ره)، ر.ك: صحيفه نور، ج1، ص47، 119، 218، 236، 238، 272؛ ج2، ص44، 115، 159؛ ج3، ص44، 115 و 159؛ ج3، ص53، 84، 156 و 158؛ ج4، ص60، 128، 176، 242؛ ج6، ص30 و 190.
105. اعراف: 35، 58 و 96/ طلاق: 4/ مائده: 65، 68، 87 و 105/ يونس: 62 و 64/ محمد: 36.
106. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج4، ص190.
107. ابراهيم: 32/ جاثيه: 5.
108. بقره: 21، 22 و 35/ انبياء: 30 و 33/ مؤمنون: 17 و 22/ يس: 71 و 83/ نحل: 5، 17، 65 و 73/ غافر: 79و 81/ ملك: 15 و 24/ نوح: 17 و 20/ مرسلات: 25 و 28/ نازعات: 27 و 33/ رحمن: 10 و 13.
109. نهج البلاغه، قصار 319.
110. امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، ج11، ص125.
111. همان، ج20، ص128.
 

منابع:
نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، تهران، علمي و فرهنگي، 1378.
پژوهشكده امام خميني (قدس ره)، كوثر، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373.
ثقفي كوفي اصفهاني، ابواسحاق ابراهيم بن محمد، الغارات، ترجمه محمدباقر كمره اي، تهران، فرهنگ اسلام، 1356.
حسني، محمدحسن، نوسازي از ديدگاه امام خميني، تهران، عروج، 1378.
خاتمي، سيدمحمد، «دين در دنياي معاصر»، فرهنگ توسعه، ش15، آذر و دي 1373.
امام خميني (قدس ره)، صحيفه نور، تهران، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1386.
خوانساري، جمال الدين، شرح غرر الحكم و دررالحكم، تهران، دانشگاه تهران، 1360.
رحيم پور ازغدي، حسين، عقلانيت اسلامي و عقلانيت غربي، در: مجموع مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1376.
روشه، گي، تغييراجتماعي، ترجمه منصور وثوقي، تهران، ني، 1366.
ساعي، احمد، مسائل سياسي اقتصادي جهان سوم، تهران، سمت، 1377.
سريع القلم، محمود، توسعه، جهان سوم و نظام بين الملل، تهران، سفير، 1375.
عقل و توسعه يافتگي، تهران، علمي و فرهنگي، 1376.
صادقي گرمارودي، احمد، مفهوم توسعه در قرآن و سنت، در: مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1376.
طباطبائي، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين، 1386.
عليخاني، علي اكبر، توسعه سياسي از ديدگاه امام علي عليه السلام، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1379.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران.
قزويني، عبدالكريم بن محمد بن يحيي، بقاء و زوال دولت در كلمات سياسي اميرالمؤمين، به كوشش رسول جعفريان، قم، كتابخانه آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1371.
مطهري، مرتضي، انسان و ايمان، قم، صدرا، 1361.
نبوي، سيدعباس، «انسان مطلوب توسعه يافته از ديدگاه اسلام»، مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1376.
هاشمي رفسنجاني، اكبر، مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1376.
منبع: دو فصلنامه علمي - تخصصي معرفت سياسي (3)



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط