ببر مادر و توله هايش
نويسنده : هلن كوچر
ترجمه : علي محمد محمدي
ترجمه : علي محمد محمدي
1 ـ صداي جيغ ميمون ها در جنگل پيچيد . آهوها پا به فرار گذاشتند.
2 ـ كمي آن طرف تر بزها مشغول چريدن هستند.
3 ـ بوي حيوانات اهلي ببرها را به آن جا كشانده است . پناهگاه و زيستگاه آن ها در جنگل است ، اما آن ها گرسنه اند. از بالاي تپه ي گله ي بزها را ديده اند.
4 ـ ببرها آهسته از لابه لاي بوته ها جلو مي آيند. آن ها قدم به قدم به سرزمين هايِ ممنوعه نزديك شده اند.
5 ـ صداي غرش ببر يكي از چوپان ها را متوجه مي كند.
6 ـ لحظه اي بعد در نگاه پر از تعجب چوپان يكي از گوساله ها بر اثر حمله ي ببرها به زمين مي افتد.
7 ـ صداي فرياد چوپان ببرها را فراري مي دهد.
8 ـ ببر مادر همراه توله هايش به بركه اي كه نزديك است مي روند. آن ها خستگي را از خود دور مي كنند تا دوباره حمله كنند.
9 ـ چوپان ها به سرعت گله ي حيوانات اهلي را حركت مي دهند تا مبادا دوباره مورد حمله ي ببرها قرار بگيرند. آن ها همراه گله از تپه بالا مي روند. زنگوله هايشان جيرينگ جيرينگ مي كند.
10 ـ صداي غرش ببر مادر دوباره پيچيد. شتر سرگرداني كه از گله عقب افتاده شكار شد.
11 ـ آن شب در كنار آتش ، چوپان ها هر كدام نقشه اي مي كشند. بايد گوشت شتر را سمي كنيم قبل از آن كه ببرها برگردند.
12 ـ نگهبان پناهگاه ببر مادر و بچه هايش به كنار آن ها آمده است او هم مشغول فكر كردن است . او بايد راهي براي نجات ببر مادر و بچه هايش پيدا كند.
13ـ لحظه اي بعد چوپان ها آتش را خاموش مي كنند. آن ها در بين درخت ها پنهان شده اند و ماده ببر همراه توله هايش به سمت شتري كه كشته اند مي روند.
14 ـ ناگهان صداي انفجار و آتش به گوش مي رسد. چوپان ها ترقه ها را به سمت ببرها پرتاب مي كنند. ترقه ها كه تركيده مي شوند ببرها فرار مي كنند.
15 ـ لحظه اي بعد هر سه با سرعت به سمت پناهگاه خودشان فرار مي كنند. هنوز ترقه ها را كه در كنارشان به زمين مي خورد و منفجر مي شود مي بينند.
16 ـ هوا روشن شده ماده ببر و بچه هايش به پناهگاه رسيده اند. ببر مادر به توله هايش نگاه مي كند . بو مي كشد . ديگر بوي شتر و بز نمي آيد . ببر مادر نفس راحتي مي كشد و در كنار توله هايش مي خوابد.
منبع: ماهنامه ي فرهنگي کودکان شماره 42
2 ـ كمي آن طرف تر بزها مشغول چريدن هستند.
3 ـ بوي حيوانات اهلي ببرها را به آن جا كشانده است . پناهگاه و زيستگاه آن ها در جنگل است ، اما آن ها گرسنه اند. از بالاي تپه ي گله ي بزها را ديده اند.
4 ـ ببرها آهسته از لابه لاي بوته ها جلو مي آيند. آن ها قدم به قدم به سرزمين هايِ ممنوعه نزديك شده اند.
5 ـ صداي غرش ببر يكي از چوپان ها را متوجه مي كند.
6 ـ لحظه اي بعد در نگاه پر از تعجب چوپان يكي از گوساله ها بر اثر حمله ي ببرها به زمين مي افتد.
7 ـ صداي فرياد چوپان ببرها را فراري مي دهد.
8 ـ ببر مادر همراه توله هايش به بركه اي كه نزديك است مي روند. آن ها خستگي را از خود دور مي كنند تا دوباره حمله كنند.
9 ـ چوپان ها به سرعت گله ي حيوانات اهلي را حركت مي دهند تا مبادا دوباره مورد حمله ي ببرها قرار بگيرند. آن ها همراه گله از تپه بالا مي روند. زنگوله هايشان جيرينگ جيرينگ مي كند.
10 ـ صداي غرش ببر مادر دوباره پيچيد. شتر سرگرداني كه از گله عقب افتاده شكار شد.
11 ـ آن شب در كنار آتش ، چوپان ها هر كدام نقشه اي مي كشند. بايد گوشت شتر را سمي كنيم قبل از آن كه ببرها برگردند.
12 ـ نگهبان پناهگاه ببر مادر و بچه هايش به كنار آن ها آمده است او هم مشغول فكر كردن است . او بايد راهي براي نجات ببر مادر و بچه هايش پيدا كند.
13ـ لحظه اي بعد چوپان ها آتش را خاموش مي كنند. آن ها در بين درخت ها پنهان شده اند و ماده ببر همراه توله هايش به سمت شتري كه كشته اند مي روند.
14 ـ ناگهان صداي انفجار و آتش به گوش مي رسد. چوپان ها ترقه ها را به سمت ببرها پرتاب مي كنند. ترقه ها كه تركيده مي شوند ببرها فرار مي كنند.
15 ـ لحظه اي بعد هر سه با سرعت به سمت پناهگاه خودشان فرار مي كنند. هنوز ترقه ها را كه در كنارشان به زمين مي خورد و منفجر مي شود مي بينند.
16 ـ هوا روشن شده ماده ببر و بچه هايش به پناهگاه رسيده اند. ببر مادر به توله هايش نگاه مي كند . بو مي كشد . ديگر بوي شتر و بز نمي آيد . ببر مادر نفس راحتي مي كشد و در كنار توله هايش مي خوابد.
منبع: ماهنامه ي فرهنگي کودکان شماره 42