شفيعي کدکني، خالق صُوَر خيال
نويسنده: اکبر رضي زاده
به کجا چنين شتابان؟
گون از نسيم پرسيد
- دل من گرفته ز اين جا
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟
همه آرزويم اما
چه کنم که بسته پايم!. . . »
دکتر محمد رضا شفيعي کدکني متخلص به «م. سرشگ» از شاعران و محققان معاصر ايران، در هيجده شهريور 1318 در شهر کدکن نيشابور ولادت يافت. او يکي از پرمايه ترين و آگاه ترين شاعران روزگار ماست که از فرهنگ ايراني و همچنين فرهنگ اسلامي به فراواني برخوردار است و در سال هاي اخير از ادب و شعر مدرن بهره بسيار گرفته است.
کتاب «صور خيال» و مقالات او درباره وزن و قافيه شعر، و مصاحبه ها و مقاله هاي وي در زمينه ي ادب و شعر مدرن ايران نشان مي دهد که از هنر و ادبيات فارسي و عربي آگاهي زيادي دارد. اين شاعر و محقق توانا حدود سي جلد کتاب در زمينه ي شعر و شاعري و ترجمه و نقد از خود به جاي گذاشته است.
حُسن مطلع اين مقال را گزيده اي از شعر «با آب» از مجموعه «از زبان برگ» اين شاعر آغاز نموديم. در اين شعر زيبا شاعر چنان جذب طبيعت شده که گويي طبيعت با تمام ذراتش با وجود وي درآميخته و شکل واحدي را به وجود آورده است، چنانکه شاعر خود نمي داند اين شعر لطيف سروده ي اوست يا سروده باران!. .
«شعر روان جوي / صميمي شد آن چنانک / در گوش من / به زمزمه / تکرار مي شود/ همچون ترانه هاي خراساني لطيف / در کوچه هاي کودکي من / چندان زلال و ژرف و برهنه است / کاينک به حيرتم / آيا / اين شعر عاشقانه پرشور و جذبه را / باران سروده است / يا من سروده ام!. . . »
شفيعي، شاعري را با غزل آغاز مي کند و مجموعه «زمزمه ها » که در سال 1344 منتشر شده، نمودار توانايي و آگاهي وي از شعر کلاسيک فارسي است و به خصوص قدرت او را در غزل سرايي تأييد مي کند. با وجود اين به زودي قالب و بيان شعر سنتي را رها کرده، و به سوي شکل و زبان شعر نيمايي روي مي آورد و نيز شعر غنائي و تغزلي را تقريباً کنار مي گذارد و به شعر اجتماعي و حماسي جديد مي پردازد.
اين تحويل و تحول را در مجموعه هاي «شبخواني» و «از زبان برگ» که به ترتيب در سال هاي 44 و 47 انتشار يافته اند، به خوبي مي توان ديد و دريافت. با وجود اينکه شاعر در مجموعه «از زبان برگ» از غزل عاشقانه فاصله مي گيرد، اما روح لطيف تغزلي او هرگز رهايش نمي کند. عشق به طبيعت و همه مظاهر آن در اشعار وي جلوه گراست ! در قطره هاي باران، در روشني صبح، در آفتاب پاک، در نور و نسيم سحر، در سکوت صحرا، در انديشه معصوم گل ها، در سرود ابر و باران و در گل هاي ساده مريم، در بوته بابونه، در لاله هاي کبود و در نهال هاي جوان، . . . همه جا محبت و دوستي و صداقت را مي بيند. هنگامي که از زادگاه خويش خراسان به تهران سفر مي کند، از دريچه ترن به کوه ها و دشت ها سلام عاشقانه مي فرستد و ناگهان احساس مي کند که همه مظاهر طبيعت پيام آور صلح و دوستي به يکديگرند. او فريفته طبيعت است و در شعر «از زبان برگ» طبيعت بزرگترين مايه الهام اوست. شب با زلال آب، راز و نياز عاشقانه دارد و باران براي او تمثيل روشنايي و پاکي است. اصولاً براي شفيعي، طبيعت حالت تمثيلي دارد. آن را با انسان مي آميزد، در زبان طبيعت ستايش انسان و نداي مهر را مي شنود، لحظه هاي صميميت را چنان نرم و لطيف و شکننده احساس مي کند و چنان انسان را به صفا و صميميت و صفات خوب انساني مي خواند که گويي تمام ذرات وجود آدمي را از آن لحظه ها سرشار مي کند. م . سرشگ با انتشار مجموعه" در کوچه باغ هاي نيشابور" در سال 1350 نشان مي دهد که شعرش در مسير تکامل افتاده و راه واقعي خود را يافته است. اين مجموعه، شفيعي را به عنوان شاعري آگاه و روشن بين و اجتماعي و نيز توانا و آفريننده، معرفي مي کند. و نمودار تلاش اوست براي راه يافتن به نوعي شعر اجتماعي و حماسي و انساني.
شاعر خود را برابر جامعه و مردم مسوول و متعهد مي داند بدون آنکه ادعاي رهبري داشته باشد و با خشم و خروش پيام و رسالت اجتماعي خود را ابلاغ مي کند . آثار مهم دکتر شفيعي کدکني عبارتند از:
1- شبخواني (مجموع شعر) 1344.
2- زمزمه ها ( مجموعه شعر) 1344.
3- شعر امروز خراسان (همراه با م. آرزوم) (ترجمه ) 1344.
4- ابومسلم خراساني (محمد عبدالغني ) (ترجمه) 1346.
5- از زبان برگ (مجموعه شعر) 1347.
6- آوازهاي سندباد (عبدالوهاب البياتي) (ترجمه شعر ) 1348.
7- در کوچه باغ هاي نيشابور (مجموعه شعر) 1350.
8- گزيده غزليات شمس (تحقيق و بررسي) 1352.
9- مثل درخت در شب باران (مجموعه شعر) 1356.
10- از بودن و سرودن (مجموعه شعر) 1356.
11- بوي جوي موليان (مجموعه شعر) 1356.
12- صُوَر خيال در شعر فارسي (تحقيق و بررسي) 1358.
13- موسيقي شعر (تحقيق و بررسي) 1358.
14- تصوف اسلامي و. . (رينولد . . . ا. نيکلسون) (ترجمه) 1358.
15- شعر معاصر عرب (ترجمه) 1358.
16- مختارنامه (فريد الدين عطار) 1358.
17- ادوار شعر فارسي (از مشروطيت تا بهمن 1357) 1356.
18- شاعر آينه ها 1366 و. . .
/ع
گون از نسيم پرسيد
- دل من گرفته ز اين جا
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟
همه آرزويم اما
چه کنم که بسته پايم!. . . »
دکتر محمد رضا شفيعي کدکني متخلص به «م. سرشگ» از شاعران و محققان معاصر ايران، در هيجده شهريور 1318 در شهر کدکن نيشابور ولادت يافت. او يکي از پرمايه ترين و آگاه ترين شاعران روزگار ماست که از فرهنگ ايراني و همچنين فرهنگ اسلامي به فراواني برخوردار است و در سال هاي اخير از ادب و شعر مدرن بهره بسيار گرفته است.
کتاب «صور خيال» و مقالات او درباره وزن و قافيه شعر، و مصاحبه ها و مقاله هاي وي در زمينه ي ادب و شعر مدرن ايران نشان مي دهد که از هنر و ادبيات فارسي و عربي آگاهي زيادي دارد. اين شاعر و محقق توانا حدود سي جلد کتاب در زمينه ي شعر و شاعري و ترجمه و نقد از خود به جاي گذاشته است.
حُسن مطلع اين مقال را گزيده اي از شعر «با آب» از مجموعه «از زبان برگ» اين شاعر آغاز نموديم. در اين شعر زيبا شاعر چنان جذب طبيعت شده که گويي طبيعت با تمام ذراتش با وجود وي درآميخته و شکل واحدي را به وجود آورده است، چنانکه شاعر خود نمي داند اين شعر لطيف سروده ي اوست يا سروده باران!. .
«شعر روان جوي / صميمي شد آن چنانک / در گوش من / به زمزمه / تکرار مي شود/ همچون ترانه هاي خراساني لطيف / در کوچه هاي کودکي من / چندان زلال و ژرف و برهنه است / کاينک به حيرتم / آيا / اين شعر عاشقانه پرشور و جذبه را / باران سروده است / يا من سروده ام!. . . »
شفيعي، شاعري را با غزل آغاز مي کند و مجموعه «زمزمه ها » که در سال 1344 منتشر شده، نمودار توانايي و آگاهي وي از شعر کلاسيک فارسي است و به خصوص قدرت او را در غزل سرايي تأييد مي کند. با وجود اين به زودي قالب و بيان شعر سنتي را رها کرده، و به سوي شکل و زبان شعر نيمايي روي مي آورد و نيز شعر غنائي و تغزلي را تقريباً کنار مي گذارد و به شعر اجتماعي و حماسي جديد مي پردازد.
اين تحويل و تحول را در مجموعه هاي «شبخواني» و «از زبان برگ» که به ترتيب در سال هاي 44 و 47 انتشار يافته اند، به خوبي مي توان ديد و دريافت. با وجود اينکه شاعر در مجموعه «از زبان برگ» از غزل عاشقانه فاصله مي گيرد، اما روح لطيف تغزلي او هرگز رهايش نمي کند. عشق به طبيعت و همه مظاهر آن در اشعار وي جلوه گراست ! در قطره هاي باران، در روشني صبح، در آفتاب پاک، در نور و نسيم سحر، در سکوت صحرا، در انديشه معصوم گل ها، در سرود ابر و باران و در گل هاي ساده مريم، در بوته بابونه، در لاله هاي کبود و در نهال هاي جوان، . . . همه جا محبت و دوستي و صداقت را مي بيند. هنگامي که از زادگاه خويش خراسان به تهران سفر مي کند، از دريچه ترن به کوه ها و دشت ها سلام عاشقانه مي فرستد و ناگهان احساس مي کند که همه مظاهر طبيعت پيام آور صلح و دوستي به يکديگرند. او فريفته طبيعت است و در شعر «از زبان برگ» طبيعت بزرگترين مايه الهام اوست. شب با زلال آب، راز و نياز عاشقانه دارد و باران براي او تمثيل روشنايي و پاکي است. اصولاً براي شفيعي، طبيعت حالت تمثيلي دارد. آن را با انسان مي آميزد، در زبان طبيعت ستايش انسان و نداي مهر را مي شنود، لحظه هاي صميميت را چنان نرم و لطيف و شکننده احساس مي کند و چنان انسان را به صفا و صميميت و صفات خوب انساني مي خواند که گويي تمام ذرات وجود آدمي را از آن لحظه ها سرشار مي کند. م . سرشگ با انتشار مجموعه" در کوچه باغ هاي نيشابور" در سال 1350 نشان مي دهد که شعرش در مسير تکامل افتاده و راه واقعي خود را يافته است. اين مجموعه، شفيعي را به عنوان شاعري آگاه و روشن بين و اجتماعي و نيز توانا و آفريننده، معرفي مي کند. و نمودار تلاش اوست براي راه يافتن به نوعي شعر اجتماعي و حماسي و انساني.
شاعر خود را برابر جامعه و مردم مسوول و متعهد مي داند بدون آنکه ادعاي رهبري داشته باشد و با خشم و خروش پيام و رسالت اجتماعي خود را ابلاغ مي کند . آثار مهم دکتر شفيعي کدکني عبارتند از:
1- شبخواني (مجموع شعر) 1344.
2- زمزمه ها ( مجموعه شعر) 1344.
3- شعر امروز خراسان (همراه با م. آرزوم) (ترجمه ) 1344.
4- ابومسلم خراساني (محمد عبدالغني ) (ترجمه) 1346.
5- از زبان برگ (مجموعه شعر) 1347.
6- آوازهاي سندباد (عبدالوهاب البياتي) (ترجمه شعر ) 1348.
7- در کوچه باغ هاي نيشابور (مجموعه شعر) 1350.
8- گزيده غزليات شمس (تحقيق و بررسي) 1352.
9- مثل درخت در شب باران (مجموعه شعر) 1356.
10- از بودن و سرودن (مجموعه شعر) 1356.
11- بوي جوي موليان (مجموعه شعر) 1356.
12- صُوَر خيال در شعر فارسي (تحقيق و بررسي) 1358.
13- موسيقي شعر (تحقيق و بررسي) 1358.
14- تصوف اسلامي و. . (رينولد . . . ا. نيکلسون) (ترجمه) 1358.
15- شعر معاصر عرب (ترجمه) 1358.
16- مختارنامه (فريد الدين عطار) 1358.
17- ادوار شعر فارسي (از مشروطيت تا بهمن 1357) 1356.
18- شاعر آينه ها 1366 و. . .
/ع