قلمي روان با جوهري از جنس آيينه

«واي. . . خداي من، اين چه سوال احمقانه اي بود، که از دهان من بيرون جست؟ احوال دختر مردم را پرسيدن، آن هم جلو چند تا مشتري. دختري که حالا شوهر و دو تا بچه قد ونيم قد داشت!. . . آبروي هر چه آقا معلم بود را بردم.
يکشنبه، 15 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قلمي روان با جوهري از جنس آيينه

قلمي روان با جوهري از جنس آيينه
قلمي روان با جوهري از جنس آيينه


 

نويسنده: زهره طلوعي




 
نگاهي به آثار اکبر رضي زاده به بهانه سالروز تولدش ( دوم مهر ماه)
بزرگداشت :
«واي. . . خداي من، اين چه سوال احمقانه اي بود، که از دهان من بيرون جست؟ احوال دختر مردم را پرسيدن، آن هم جلو چند تا مشتري. دختري که حالا شوهر و دو تا بچه قد ونيم قد داشت!. . . آبروي هر چه آقا معلم بود را بردم.
ابروهاي حاجي شاطر در هم فرو رفت. نفس زنان با نگاهي خيره و مات، عرقهاي روي پيشاني اش را با آستين پيراهنش خشک کرد. عصبي شد انگار، مانند سالهاي پيشين، چين هاي روي پيشاني اش مبين اين مساله بود. چهره اش دوباره مرا به گذشته ها برد. دوران خوش کودکي و نوجواني!. . . عجب روزگار خوبي بود. همين چند روز پيش بود انگار من بودم و ربابه و احمد خپل و زينت، خواهر احمد»
چند خط بالا قسمتي از کتاب آسمان دودي نوشته اکبر رضي زاده بود، وبي شک، همين چند سطر چنان نمک گيرتان کرده که مايل هستيد، از ابتدا تا انتهاي داستان را بخوانيد. همه آثار رضي زاده، اينگونه اند، نوشته هايي گرم و صميمي که از بطن زندگي عامه جامعه متولد شده وچنان پر جاذبه و زيبا روايت مي شوند که وقتي به انتهايي ترين سطر داستان مي رسي، با افسوس از خودت سوال مي کني «تمام شد؟! » چرا که اين داستان ها آن گونه نرم و زيبا آغاز مي شوند که تو را وامي دارند در صفحات بعدي کتاب به دنبال رد پاي آدم هاي قصه بگردي، شايد يکي از دلايل جذابيت داستان هاي اکبر رضي زاده، قلم نرم و روان نويسنده و شيوه همه پسند او در استخدام کلمات است. رضي زاده در نگارش داستان هایش عامه جامعه را به عنوان مخاطب گزینش کرده است و در نگارش با استفاده از کلمات صيقل یافته و ساختن شخصيت هاي عجيب با گرايش هاي عجيب تر، سعي در روشنفکرنمايي ندارد که خوب مي داند هنر نوشتن براي عامه مردم، چگونه بايد باشد.
قلمي روان با جوهري از جنس آيينه

گويي نوشته هاي او جوهري از جنس آيينه دارد و تو مي تواني در آنها به وضوح تصاوير مردم مملکتت و چگونگي رفتارشان را مشاهده کني.
براي اثبات اين ادعا چند سطر ديگر از يکي از داستان هاي کتاب «آسمان دودي» را نقل مي کنيم: « لجاره» در سه کنج اتاق چندک زده بود و مدام ورد و افسون مي خواند و هر از گاهي زير چشمي، نگاه چندش آوري به من مي دوخت. شايد به اعتقاد خودش دعا مي خواند، ولي من خوب مي دانم که او سحر و جادو را با دعا و ثنا يکي مي دانست. نمي دانم منظورش از اين کارها چيست وچرا دست از سر من بر نمي دارد! و اصلاً از آزردن من، چه چيز عايد او مي شود.
«پري» مانند يک فرشته ي سپيدپوش، در ميان يک حباب بلورين نشسته بود و بر بلنداي خانه ام سير مي کرد.
تور ململ گل بهي اش تا دو لبه ي حباب دايره اي، امتداد داشت و... »
بي گمان، همين چند سطر در اثبات گفته هاي بالا کفايت مي کند و صدق اين ادعا که قلم رضي زاده زيبا و پرجاذبه است را تاييد مي کند.
رضي زاده در دوم مهر ماه سال 1331 در شهر اصفهان در خانواده اي فرهنگي مذهبي ديده به جهان گشود.
وي در پرونده هنري اش آثاري چون «آن اتفاق» ( مجموعه داستان 1348)، «در ظلمات روز» (مجموعه مقاله وداستان سال 1370)، «بر سايه باد» (مجموعه داستان، 1371)، «کفرستان» (مجموعه داستان 1374)، «تصوير خيال» (مجموعه داستان 1381)، «ويرايش و تصحيح رمان «عطر گل مريم» 1384)، «آسمان دودي» (داستان کوتاه 1384)، مقدمه نويسي و ويرايش رمان هاي «راز پنهان، 1386) و «آواره عشق، 1387» را در کارنامه اش دارد.
گفتني است، این نويسنده علاوه بر فعاليت در حوزه داستان، در حوزه شعر و مقاله هم دستي به قلم دارد و به زودي مجموعه اشعارش را به چاپ خواهد رسانيد.
با درج شعر زيبايي از اين شاعر و نويسنده و روزنامه نگار توانمند اين مقاله را به فرجام مي رسانيم:
پيرنگ زندگي
همه ي زندگي من يک «قصه» بود
قصه اي که آغازش «تولد» نام داشت
و ميانه يا «تنه» ي آن : جواني.
بزنگاه داستان من هيچ «غافلگيري» نداشت
و هيچ حسي را «القاء» نکرد
مرحله ي «فراز» زندگي، خيلي زود گذشت
و اکنون در آستانه ي «فرود» آنم
براستي درونمايه و «تم» اصلي،
و «پايانبندي» پيرنگ قصه ي من
چگونه به تصوير کشيده می شود؟!
آيا داستان زندگي من
به پس پشت ذهن مخاطبم
راه خواهد يافت؟!
و در وادي احساس او
«تأثيرگذار» خواهد بود؟!
و حضور و غياب شخصيت هايم
در هيچ «کتابنامه»
يا دفتر ودستکي
به ثبت خواهد رسيد؟!. .
منبع:
روزنامه اصفهان زيبا-مورخ 1/ 7 /89-شماره1084 - ص 8



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط